ಪವಿತ್ರ ಕುರ್‌ಆನ್ ಅರ್ಥಾನುವಾದ - ಪರ್ಷಿಯನ್ ಅನುವಾದ - ತಫ್ಸೀರ್ ಸಅದಿ

ಪುಟ ಸಂಖ್ಯೆ:close

external-link copy
63 : 11

قَالَ یٰقَوْمِ اَرَءَیْتُمْ اِنْ كُنْتُ عَلٰی بَیِّنَةٍ مِّنْ رَّبِّیْ وَاٰتٰىنِیْ مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ یَّنْصُرُنِیْ مِنَ اللّٰهِ اِنْ عَصَیْتُهٗ ۫— فَمَا تَزِیْدُوْنَنِیْ غَیْرَ تَخْسِیْرٍ ۟

﴿قَالَ يَٰقَوۡمِ أَرَءَيۡتُمۡ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٖ مِّن رَّبِّي﴾ به من بگویید، اگر من از سوی پروردگارم دلیلی داشته و بر یقین باشم، ﴿وَءَاتَىٰنِي مِنۡهُ رَحۡمَةٗ﴾ و از جانب خود به من رحمتی ارزانی داشته باشد؛ یعنی خداوند متعال با رسالت و وحی خویش بر من منت گذارده است، پس آیا از آنچه شما بر آن هستید و مرا به سوی آن فرا می‌خوانید، پیروی کنم؟! ﴿فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ ٱللَّهِ إِنۡ عَصَيۡتُهُۥۖ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيۡرَ تَخۡسِيرٖ﴾ حال اگر از فرمان او سرپیچی کنم، چه کسی در برابر [کیفر] خدا مرا یاری خواهد کرد؟! شما که چیزی جز زیان و هلاکت به من نمی‌افزایید. info
التفاسير:

external-link copy
64 : 11

وَیٰقَوْمِ هٰذِهٖ نَاقَةُ اللّٰهِ لَكُمْ اٰیَةً فَذَرُوْهَا تَاْكُلْ فِیْۤ اَرْضِ اللّٰهِ وَلَا تَمَسُّوْهَا بِسُوْٓءٍ فَیَاْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِیْبٌ ۟

﴿وَيَٰقَوۡمِ هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَكُمۡ ءَايَةٗ﴾ و ای قوم من! این شتر خداست، و برای شما معجزه‌ای است؛ یک روز شتر آب می‌خورد، سپس همه از شیر آن می‌نوشید، و یک روز شما آب می‌نوشید. ﴿فَذَرُوهَا تَأۡكُلۡ فِيٓ أَرۡضِ ٱللَّهِ﴾ پس آن را بگذارید تا در زمین خدا بچرد؛ یعنی مخارج و علف آن بر شما نیست، ﴿وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَيَأۡخُذَكُمۡ عَذَابٞ قَرِيبٞ﴾ و هیچ گزندی به او نرسانید و آن را پی نزنید، چرا که فوراً به عذاب سختی گرفتار می‌آیید. info
التفاسير:

external-link copy
65 : 11

فَعَقَرُوْهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوْا فِیْ دَارِكُمْ ثَلٰثَةَ اَیَّامٍ ؕ— ذٰلِكَ وَعْدٌ غَیْرُ مَكْذُوْبٍ ۟

﴿فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمۡ ثَلَٰثَةَ أَيَّامٖۖ ذَٰلِكَ وَعۡدٌ غَيۡرُ مَكۡذُوبٖ﴾ اما آنان شتر را پی زدند، و صالح به آنان گفت: سـه روز در خـانه و کاشانۀ خود بهره مند گردید. این وعده‌ای است که دروغی در آن نیست ، بلکه حتماً به وقوع می‌پیوندد. info
التفاسير:

external-link copy
66 : 11

فَلَمَّا جَآءَ اَمْرُنَا نَجَّیْنَا صٰلِحًا وَّالَّذِیْنَ اٰمَنُوْا مَعَهٗ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْیِ یَوْمِىِٕذٍ ؕ— اِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیْزُ ۟

﴿فَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا﴾ پس هنگامی که فرمان ما، مبنی بر آمدن عذاب در رسید، ﴿نَجَّيۡنَا صَٰلِحٗا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَمِنۡ خِزۡيِ يَوۡمِئِذٍ﴾ صالح و کسانی را که همراه او ایمان آورده بودند، در سایۀ رحمتی از سوی خویش، نجات دادیم و از خواری و رسوایی آن روز رهانیدیم. ﴿إِنَّ رَبَّكَ هُوَ ٱلۡقَوِيُّ ٱلۡعَزِيزُ﴾ بی‌گمان پروردگارت نیرومند و چیره است. از جمله نیرومندی و چیرگی‌اش این است که ملت‌های سرکش را هلاک نموده، و پیامبران و پیروانشان‌را نجات داده است. info
التفاسير:

external-link copy
67 : 11

وَاَخَذَ الَّذِیْنَ ظَلَمُوا الصَّیْحَةُ فَاَصْبَحُوْا فِیْ دِیَارِهِمْ جٰثِمِیْنَ ۟ۙ

﴿وَأَخَذَ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ ٱلصَّيۡحَةُ﴾ و صدای شدیدی افراد ستمکار را فرا گرفت، و دل‌هایشان‌را تکه و پاره کرد، ﴿فَأَصۡبَحُواْ فِي دِيَٰرِهِمۡ جَٰثِمِينَ﴾ و در خانه و کاشانۀ خود خشکیدند، و بی‌حرکت بر رخسارشان افتادند. info
التفاسير:

external-link copy
68 : 11

كَاَنْ لَّمْ یَغْنَوْا فِیْهَا ؕ— اَلَاۤ اِنَّ ثَمُوْدَاۡ كَفَرُوْا رَبَّهُمْ ؕ— اَلَا بُعْدًا لِّثَمُوْدَ ۟۠

﴿كَأَن لَّمۡ يَغۡنَوۡاْ فِيهَآ﴾ گویی که هرگز در آنجا نبوده‌اند؛ یعنی هنگامی که عذاب بر آنها وارد آمد، طوری شدند که گویا [هرگز] در آن خانه‌ها به سر نبرده‌اند، و ناز و نعمت‌ها از آنها سلب شد. پیش آنها آمد و عذاب همیشگی آنهارا فرا گرفت، عذابی که گویا همواره به آن گرفتار بوده‌اند. ﴿أَلَآ إِنَّ ثَمُودَاْ كَفَرُواْ رَبَّهُمۡ﴾ آری! قوم ثمود بعد از اینکه نشانه و معجزه‌ای پیش آنها آمد که راه‌را برایشان روشن ‌کرد، پروردگارشان‌را انکار و به او کفر ورزیدند.﴿أَلَا بُعۡدٗا لِّثَمُودَ﴾ هان! نفرین بر ثمود باد. چقدر بدبخت و ذلیل شدند! از عذاب دنیا و رسوایی‌اش، به خدا پناه می‌بریم. info
التفاسير:

external-link copy
69 : 11

وَلَقَدْ جَآءَتْ رُسُلُنَاۤ اِبْرٰهِیْمَ بِالْبُشْرٰی قَالُوْا سَلٰمًا ؕ— قَالَ سَلٰمٌ فَمَا لَبِثَ اَنْ جَآءَ بِعِجْلٍ حَنِیْذٍ ۟

﴿وَلَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُنَآ إِبۡرَٰهِيمَ بِٱلۡبُشۡرَىٰ﴾ و فرستادگان و فرشتگان ما، با مژدگانی نزد ابراهیم خلیل آمدند، و او را به تولد فرزندی مژده دادند. هنگامی که خداوند آنها را برای هلاک ساختن قوم لوط فرستاد، دستور داد تا از کنار ابراهیم بگذرند و او را به تولد اسحاق مژده بدهند. فرشتگان هنگامی که بر ابراهیم وارد شدند، ﴿ قَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ﴾ آنها ابراهیم را سلام کردند و او ـ علیه السلام ـ جواب سلامشان را داد. این دلیلی بر مشروعیت سلام است، و اینکه سلام کردن همواره از آیین ابراهیم -علیه السلام- بوده است. و اشاره به این مطلب است که قبل از سخن گفتن، باید سلام کرد؛ و مناسب است که پاسخ سلام، بهتر و رساتر از سلام گفته شود؛ زیرا سلام کردن آنها در قالب جملۀ فعلیه است که بر تجدد دلالت می‌نماید، و پاسخ آن با جملۀ اسمیه آمده است که بر ثبوت و استمرار دلالت می‌کند، و این دو، فرق بزرگی دارند، همان‌طور که در علم بلاغت معروف است. ﴿فَمَا لَبِثَ أَن جَآءَ بِعِجۡلٍ حَنِيذٖ﴾ وقتی آنها بر ابراهیم وارد شدند، شتابان به سوی خانه‌اش رفت و برای مهمانانش گوساله‌ای چاق و بریان شده روی سنگ تفتیده حاضر کرد، و پیش آنها گذاشت، و گفت: چرا نمی‌خورید؟ info
التفاسير:

external-link copy
70 : 11

فَلَمَّا رَاٰۤ اَیْدِیَهُمْ لَا تَصِلُ اِلَیْهِ نَكِرَهُمْ وَاَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیْفَةً ؕ— قَالُوْا لَا تَخَفْ اِنَّاۤ اُرْسِلْنَاۤ اِلٰی قَوْمِ لُوْطٍ ۟ؕ

﴿فَلَمَّا رَءَآ أَيۡدِيَهُمۡ لَا تَصِلُ إِلَيۡهِ﴾ و هنگامی که دید دستشان به سوی آن ضیافت دراز نمی‌شود، ﴿نَكِرَهُمۡ وَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِيفَةٗ﴾ این کار را از آنان ناپسند و ناشناخته دانست، و آن را بر خلاف آنچه که از یک مهمان انتظار می‌رود، دانست؛ و در دل خود نسبت به آنان ترسی یافت، و احساس کرد که آنان شرّی برای او آورده‌اند. و این قبل از آن بود که جریان کار آنها را بداند. ﴿قَالُواْ لَا تَخَفۡ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمِ لُوطٖ﴾ گفتند: مترس! ما فرستادگان خدا هستیم و خداوند ما را برای هلاک ساختن قوم لوط فرستاده است. info
التفاسير:

external-link copy
71 : 11

وَامْرَاَتُهٗ قَآىِٕمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنٰهَا بِاِسْحٰقَ ۙ— وَمِنْ وَّرَآءِ اِسْحٰقَ یَعْقُوْبَ ۟

﴿وَٱمۡرَأَتُهُۥ قَآئِمَةٞ﴾ و همسر ابراهیم ایستاده بود و از مهمانانش پذیرایی می‌کرد، ﴿فَضَحِكَتۡ﴾ و هنگامی که از حال آنها و هدفی که برای انجام آن فرستاده شده بودند با خبر شد، با تعجب خندید. ﴿فَبَشَّرۡنَٰهَا بِإِسۡحَٰقَ وَمِن وَرَآءِ إِسۡحَٰقَ يَعۡقُوبَ﴾ آنگاه او را به [تولد] اسحاق، و به دنبال وی، به [تولد] یعقوب مژده دادیم. info
التفاسير: