ការបកប្រែអត្ថន័យគួរអាន - ការបកប្រែជាភាសាពែរ្ស - តាហ្វសៀរ អាស-សាក់ទី

លេខ​ទំព័រ:close

external-link copy
37 : 5

یُرِیْدُوْنَ اَنْ یَّخْرُجُوْا مِنَ النَّارِ وَمَا هُمْ بِخٰرِجِیْنَ مِنْهَا ؗ— وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِیْمٌ ۟

خداوند از حالت و اوصاف زشت کافران، و از عذاب وحشتناکی که در روز قیامت به آن دچار می‌شوند، خبر داده و می‌فرماید: اگر کافران برای نجات خود از عذاب، پُرِ زمین طلا و همانند آن را بپردازند، از آنها پذیرفته نمی‌شود و فایده‌ای برای آنان ندارد. چون زمان و مکان فدیه دادن، وخود را رهاندن، از دست رفته و چیزی جز عذاب دردناک وهمیشگی باقی نمانده است که آنها هیچ زمان از آن بیرون نمی‌آیند و برای همیشه در آن هستند. info
التفاسير:

external-link copy
38 : 5

وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوْۤا اَیْدِیَهُمَا جَزَآءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِّنَ اللّٰهِ ؕ— وَاللّٰهُ عَزِیْزٌ حَكِیْمٌ ۟

سارق کسی است که مال ارزشمند دیگران را پنهانی و بدون رضایت صاحبش بر می‌دارد. دزدی از گناهان کبیره است و موجب می‌شود سزای سختی که عبارت از قطع دست راست است ـ‌آن طور که در قرائت بعضی از اصحاب آمده است‌ـ بر آن مترتّب شود. دست وقتی که به طور مطلق بیان شود، تا مچ دست را در بر می‌گیرد. پس هر گاه کسی دزدی کرد، دستش از مچ قطع، و در روغن داغ فرو برده می‌شود تا خونِ رگ‌ها بند بیاید. اما سنّت پیامبر، عام بودن آیه را از چند جهت مقید کرده است: اول؛ دزدی باید از مکان مورد نگهداریِ اموال انجام شده، و مال باید «محرز» باشد، پس اگر دزد، مال غیرِ «محرز»ی را دزدید دستش قطع نمی‌گردد. و «مال محرز» به مالی گفته می‌شود که در جایی نگهداری گردد که معمولاً چنین جایی، مال مصون است. دوم؛ باید مال دزدیده شده به اندازۀ یک چهارم دینار یا سه دِرهم، و یا آنچه که برابر با یک چهارم دینار یا سه درهم است، باشد. پس اگر کمتر از این را دزدید، دستش قطع نمی‌گردد. شاید این مفهوم از لفظ سرقت و معنی آن استنباط می‌شود؛ زیرا کلمۀ سرقت به معنی دزدیدنِ چیزی است که از آن نگهداری می‌شود. پس اگر مال نگهداری نشد و کسی آن را برداشت، از نظر شرع دزدی محسوب نمی‌شود. سوم؛ امری حکیمانه و بجا است که به خاطر دزدیده شدن مالِ بی ارزش و کم، دست قطع نگردد. پس باید اندازۀ آن مشخص شود، بنابراین اندازۀ شرعی که در سنّت ثابت است، حکم قرآن دربارۀ دزد را تخصیص می‌نماید. و حکمت در قطع کردن دست. این است که باعث حفظ اموال می‌گردد، و باید عضوی قطع شود که جنایت از آن سرزده است. و اگر دزد دوباره دزدی کرد، پای چپش قطع می‌گردد. و چنانچه باز هم دزدی کند ـ گفته شده است که ـ دست چپش قطع می‌شود. اگر باز هم دزدی کرد پای راستش قطع می‌گردد. و گفته شده است که به زندان انداخته می‌شود تا اینکه در زندان بمیرد. ﴿جَزَآءَۢ بِمَا كَسَبَا﴾ قطع دست دزد، کیفر دزدی او است؛ چرا که اموال مردم را دزدیده است.﴿نَكَٰلٗا مِّنَ ٱللَّهِ﴾ و مجازات و عبرتی است از جانب خدا برای دزد و دیگران، تا از دزدی بازآیند؛ زیرا وقتی بدانند که هرگاه دزدی کنند، دستشان قطع خواهد شد، دیگر به این کار اقدام نمی‌کنند. ﴿وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٞ﴾ و خداوند چیره و با حکمت است. و از چیرگی و حکمت اوست که به قطع دست دزد دستور داده است info
التفاسير:

external-link copy
39 : 5

فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهٖ وَاَصْلَحَ فَاِنَّ اللّٰهَ یَتُوْبُ عَلَیْهِ ؕ— اِنَّ اللّٰهَ غَفُوْرٌ رَّحِیْمٌ ۟

﴿فَمَن تَابَ مِنۢ بَعۡدِ ظُلۡمِهِۦ وَأَصۡلَحَ فَإِنَّ ٱللَّهَ يَتُوبُ عَلَيۡهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٌ﴾ و هر کس پس از ستمی که مرتکب شده است، توبه کند، و به اصلاح خود بپردازد ، همانا خداوند توبۀ او را می‌پذیرد. بی‌گمان خداوند آمرزنده و مهربان است. پس هرکس که توبه کرد و گناهان را ترک گفت و اعمال و عیوب خود را اصلاح کرد، خداوند توبۀ او را می‌پذیرد. info
التفاسير:

external-link copy
40 : 5

اَلَمْ تَعْلَمْ اَنَّ اللّٰهَ لَهٗ مُلْكُ السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضِ ؕ— یُعَذِّبُ مَنْ یَّشَآءُ وَیَغْفِرُ لِمَنْ یَّشَآءُ ؕ— وَاللّٰهُ عَلٰی كُلِّ شَیْءٍ قَدِیْرٌ ۟

و این بدان جهت است که پادشاهی آسمان‌ها و زمین از آنِ خداست و به هر صورت که بخواهد در آن تصرف قدری و شرعی می‌کند؛ براساس حکمت و رحمت گسترده‌اش، هرکس را که بخواهد عذاب می‌دهد، و هرکس را که نخواهد مورد عفو و بخشش قرار می‌دهد. info
التفاسير:

external-link copy
41 : 5

یٰۤاَیُّهَا الرَّسُوْلُ لَا یَحْزُنْكَ الَّذِیْنَ یُسَارِعُوْنَ فِی الْكُفْرِ مِنَ الَّذِیْنَ قَالُوْۤا اٰمَنَّا بِاَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوْبُهُمْ ۛۚ— وَمِنَ الَّذِیْنَ هَادُوْا ۛۚ— سَمّٰعُوْنَ لِلْكَذِبِ سَمّٰعُوْنَ لِقَوْمٍ اٰخَرِیْنَ ۙ— لَمْ یَاْتُوْكَ ؕ— یُحَرِّفُوْنَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهٖ ۚ— یَقُوْلُوْنَ اِنْ اُوْتِیْتُمْ هٰذَا فَخُذُوْهُ وَاِنْ لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوْا ؕ— وَمَنْ یُّرِدِ اللّٰهُ فِتْنَتَهٗ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهٗ مِنَ اللّٰهِ شَیْـًٔا ؕ— اُولٰٓىِٕكَ الَّذِیْنَ لَمْ یُرِدِ اللّٰهُ اَنْ یُّطَهِّرَ قُلُوْبَهُمْ ؕ— لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ ۙ— وَّلَهُمْ فِی الْاٰخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیْمٌ ۟

پیامبر صلی الله علیه وسلم وقتی می‌دید کسی اظهار ایمان می‌کند، سپس به کفر باز می‌گردد، از فرط علاقه‌اش به آنان شدیداً غمگین می‌شد. خداوند او را راهنمایی کرد که برای چنین افرادی نباید تأسف بخورد و اندوهگین شود؛ زیرا اینها به هیچ دردی نمی‌خورند، و به هیچ کاری نمی‌آیند. اگر حضور داشته باشند، سودی نمی‌رسانند؛ و اگر حضور نداشته باشند، هیچ کسی در پی آنان نیست. بنابراین علت اندوه نخوردن برای آنها را بیان کرد و فرمود: ﴿مِنَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَلَمۡ تُؤۡمِن قُلُوبُهُمۡۛ﴾کسانی که با زبان می‌گویند: «مؤمن هستیم»، ولی در دل‌هایشان ایمان وجود ندارد؛ زیرا باید برای کسانی متأسف و اندوهگین شد که در ظاهر و باطن مؤمن بوده، و هرگز از دینشان برنگشته و مرتد نمی‌شوند. چون هرگاه لطافت و درخشندگی ایمان با دل‌ها در آمیزد، صاحب آن، چیزی دیگر را به جای ایمان نمی‌پذیرد، و به دنبال چیزی دیگر نمی‌رود. ﴿وَمِنَ ٱلَّذِينَ هَادُواْۛ﴾ و گروهی از یهودیان، ﴿سَمَّٰعُونَ لِلۡكَذِبِ سَمَّٰعُونَ لِقَوۡمٍ ءَاخَرِينَ لَمۡ يَأۡتُوكَ﴾ به سخنان دروغ گوش فرا می‌دهند، و از سران خود که کارشان دروغ و گمراهی و فساد است، پیروی‌کرده و از آنان اطاعت می‌کنند. و این رؤسا که مردم از آنها اطاعت می‌کنند؛ پیش تو نمی‌آیند، بلکه از تو روی گردانده و به باطلی که دارند، خوشحال هستند. و آن عبارت است از اینکه الفاظ طوری معنی گردند، که موجب گمراهی مردم و نادیده گرفته شدن حق گردد. پس ایشان فرمانبردار دعوتگرانِ به سویِ گمراهی هستند؛ کسانی که هر دروغی را می‌بافند، و نه عقل دارند، و نه همت و اراده. پس وقتی که از شما پیروی نکردند شما نیز به آنان توجه مکن، و از آنان پروا نداشته باش، چون آنها بی‌نهایت ناقص و کم عقل‌اند، و به چنین افرادی نباید توجه کرد. ﴿يَقُولُونَ إِنۡ أُوتِيتُمۡ هَٰذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمۡ تُؤۡتَوۡهُ فَٱحۡذَرُواْ﴾ آنان هنگامی که برای داوری پیش تو می‌آیند، هدفی جز پیروی از هوی و هوس ندارند. و به یکدیگر می‌گویند: اگر داوریِ محمد با خواست و میل شما موافق بود، حکم و داوری او را بپذیرید، در غیر این صورت از وی بپرهیزید و از ایشان اطاعت نکنید. و این فتنه، پیروی از خواست و هوای نفس است. ﴿وَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ فِتۡنَتَهُۥ فَلَن تَمۡلِكَ لَهُۥ مِنَ ٱللَّهِ شَيۡ‍ًٔا﴾ و هرکس خدا بخواهد او را به بلا و فتنه‌ای مبتلا کند، نمی‌توانی کاری را برایش انجام دهی. همچنان‌که خداوند فرموده است: ﴿إِنَّكَ لَا تَهۡدِي مَنۡ أَحۡبَبۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَهۡدِي مَن يَشَآءُۚ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ﴾ همانا تو نمی‌توانی هرکس را که دوست داری، هدایت کنی، بلکه خداوند هرکس را که بخواهد هدایت می‌نماید. ﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُرِدِ ٱللَّهُ أَن يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمۡ﴾ ایشان کسانی‌اند که خداوند نمی‌خواهد دل‌هایشان را پاک بگرداند؛ یعنی چون خداوند دل‌هایشان را پاک نکرده است، چنین کارهایی از آنان سر می‌زند. پس این دلالت می‌نماید هرکس هدفش از گردن نهادن به داوریِ شرع، پیروی از هوی و هوس باشد؛ اگر به نفع او حکم شود، راضی گردد و اگر به نفع وی حکم نشود، ناراضی شود؛ این بر اثر آلودگی دلش است، همچنان‌که اگر کسی به حکم و داوریِ شرع گردن نهد، خواه با امیال و آرزوی وی موافق باشد یا نه، این بیانگر طهارت و پاکی قلب اوست، و پاکی دل، سبب هرخیر و نیکی است، و بزرگ‌ترین انگیزه برای هر سخن و کردار درست می‌باشد. ﴿لَهُمۡ فِي ٱلدُّنۡيَا خِزۡيٞ﴾ بهرۀ آنان در دنیا رسوایی و ننگ است.﴿وَلَهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٞ﴾ و بهرۀ آنان در آخرت عذاب بزرگی است؛ و آن، آتش جهنم و ناخشنودی خداوند جبار است. info
التفاسير: