ការបកប្រែអត្ថន័យគួរអាន - ការបកប្រែជាភាសាពែរ្ស - តាហ្វសៀរ អាស-សាក់ទី

លេខ​ទំព័រ:close

external-link copy
5 : 49

وَلَوْ اَنَّهُمْ صَبَرُوْا حَتّٰی تَخْرُجَ اِلَیْهِمْ لَكَانَ خَیْرًا لَّهُمْ ؕ— وَاللّٰهُ غَفُوْرٌ رَّحِیْمٌ ۟

پس ادب بنده، نشانۀ عقل و خردمندی اوست؛ و اینکه خداوند نسبت به او ارادۀ خیر دارد. بنابراین فرمود: ﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ صَبَرُواْ حَتَّىٰ تَخۡرُجَ إِلَيۡهِمۡ لَكَانَ خَيۡرٗا لَّهُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ﴾ و اگر آنان صبر می‌کردند تا تو بیرون بیایی و پیش ایشان بروی، برایشان بهتر بود، و خداوند گناهان بندگان و بی‌ادبی آنان را می‌آمرزد و نسبت به آنها مهربان است، و بلا فاصله آنها را به سبب گناهانشان به کیفر و عذاب مبتلا نمی‌کند. info
التفاسير:

external-link copy
6 : 49

یٰۤاَیُّهَا الَّذِیْنَ اٰمَنُوْۤا اِنْ جَآءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَاٍ فَتَبَیَّنُوْۤا اَنْ تُصِیْبُوْا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوْا عَلٰی مَا فَعَلْتُمْ نٰدِمِیْنَ ۟

این نیز از آدابی است که خردمندان باید آن را رعایت کنند. و آن این است که هرگاه فاسقی خبری به آنها رساند، باید دربارۀ آن خبر تحقیق کنند؛ و به محض شنیدن آن، باورش ندارند و اقدام نکنند؛ چون تحقیق نکردن و بسنده نمودن به شنیدنِ خبر، خطر بزرگی دارد و سبب می‌شود تا انسان مرتکب گناه گردد؛ چون هرگاه خبر او همانند خبر فرد عادل و راستگو پذیرفته شود به موجب و مقتضای آن حکم می‌شود، آنگاه جان و مال‌هایی به ناحق تلف و ضایع می‌گردد که باعث پشیمانی و ندامت می‌شود؛ بلکه باید به هنگام شنیدن خبر فرد فاسق، تحقیق و بررسی کرد؛ پس اگر دلایل و قرینه‌ها بر صداقت او دلالت داشت، به آن عمل شود و مورد تصدیق قرار گیرد؛ و اگر قرینه‌ها و دلایل بر دروغگو بودن او دلالت می‌کرد، باید تکذیب شود و به خبر او عمل نشود. پس این دلیلی است بر اینکه خبر فرد راستگو مقبول است، و خبر دروغگو مردود می‌باشد، و دربارۀ خبر فاسق باید توقف کرد. بنابراین گذشتگان روایت‌های بسیاری از خوارج را که به راستگویی معروف بودند ‌پذیرفتند، هرچند آنها گناهکار و مجرم بودند. info
التفاسير:

external-link copy
7 : 49

وَاعْلَمُوْۤا اَنَّ فِیْكُمْ رَسُوْلَ اللّٰهِ ؕ— لَوْ یُطِیْعُكُمْ فِیْ كَثِیْرٍ مِّنَ الْاَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلٰكِنَّ اللّٰهَ حَبَّبَ اِلَیْكُمُ الْاِیْمَانَ وَزَیَّنَهٗ فِیْ قُلُوْبِكُمْ وَكَرَّهَ اِلَیْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوْقَ وَالْعِصْیَانَ ؕ— اُولٰٓىِٕكَ هُمُ الرّٰشِدُوْنَ ۟ۙ

بدانید که پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم در میان شماست و او پیامبر بزرگوار و راه‌یافته است، و خیر شما را می‌خواهد و دلسوز شماست، و شما برای خود زیان و شر را می‌خواهید که پیامبر در آن با شما موافقت نمی‌کند. و اگر او در بسیاری کارها از شما اطاعت می‌کرد، به مشقّت می‌افتادید، ولی او شما را راهنمایی می‌کند. و خداوند با قرار دادن محبت حق و برگزیدن و ترجیح دادن آن در دل‌هایتان، نیز به وسیلۀ آنکه دلایل و شواهدی دالّ بر صحت حق و پذیرش آن از سوی دل‌ها و فطرت‌ها قرار داده است، و نیز به این طریق که شما را توفیق می‌دهد که به سوی او برگردید، ایمان را در دل‌هایتان می‌آراید. و کفر و فسوق [=گناهان بزرگ] و عصیان [گناهان کوچک‌] را در نظر شما ناپسند داشته است، آن هم به وسیلۀ اینکه کراهت و تنفر از شرّ و عدم ارادۀ آن را در دل شما به ودیعه نهاده است، نیز به وسیلۀ اینکه دلایل و شواهدی که بر فاسد بودن شر دلالت می‌نمایند، و سبب می‌شوند که سرشت آن را نپذیرد، و نیز به سبب کراهت و نفرتی که خداوند نسبت به شر و اصول و علل آن در دل‌ها قرار داده است. ﴿أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلرَّٰشِدُونَ﴾ کسانی که خداوند ایمان را در دل‌هایشان آراسته و آن را محبوب ایشان قرار داده، و کفر و نافرمانی و گناه را در نظرشان ناپسند داشته است راه‌یافتگان‌اند. پس دانش و اعمالشان سامان یافته و بر دینِ استوار و راهِ راست استقامت ورزیده‌اند. و غیر آنان گمراهان‌اند که گناهان بزرگ و کوچک را برایشان محبوب و دوست داشتنی می‌گرداند، به گونه‌ای که ایمان را ناپسند می‌دارند. امّا گناه و تقصیر خودشان است، چون آنها وقتی گناه کردند، خداوند بر دل‌هایشان مهر نهاد: ﴿فَلَمَّا زَاغُوٓاْ أَزَاغَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡ﴾ پس وقتی که منحرف شدند، خداوند دل‌هایشان را منحرف گرداند. و وقتی به حق ایمان نیاوردند آنگاه که نخستین بار به نزدشان آمد، خداوند دل‌هایشان را دگرگون ساخت. info
التفاسير:

external-link copy
8 : 49

فَضْلًا مِّنَ اللّٰهِ وَنِعْمَةً ؕ— وَاللّٰهُ عَلِیْمٌ حَكِیْمٌ ۟

﴿فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَنِعۡمَةٗ﴾ خیری که آنها به دست آورده‌اند ناشی از فضل و احسان خدا بر آنهاست، نه اینکه با قدرت و نیروی خویش به چنین چیزی دست یافته باشند. ﴿وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم﴾ و خداوند می‌داند چه کسی شکر نعمت را به جای می‌آورد، پس به او توفیق شکر می‌دهد؛ نیز می‌داند چه کسی شکر نعمت را به جای نمی‌آورد، پس او فضل و لطف خود را در جایی قرار می‌دهد که حکمت او اقتضا می‌كند. info
التفاسير:

external-link copy
9 : 49

وَاِنْ طَآىِٕفَتٰنِ مِنَ الْمُؤْمِنِیْنَ اقْتَتَلُوْا فَاَصْلِحُوْا بَیْنَهُمَا ۚ— فَاِنْ بَغَتْ اِحْدٰىهُمَا عَلَی الْاُخْرٰی فَقَاتِلُوا الَّتِیْ تَبْغِیْ حَتّٰی تَفِیْٓءَ اِلٰۤی اَمْرِ اللّٰهِ ۚ— فَاِنْ فَآءَتْ فَاَصْلِحُوْا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَاَقْسِطُوْا ؕ— اِنَّ اللّٰهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِیْنَ ۟

در اینجا مؤمنان از تجاوز و تعدّی بر همدیگر و از اینکه یکدیگر را بکشند نهی شده‌اند، و دستور داده شده‌اند که هرگاه دو گروه از مؤمنان با یکدیگر به جنگ پرداختند، دیگر مؤمنان باید جلوی این شرّ بزرگ را بگیرند و صلح و آشتی میان آنها برقرار کنند، و میان آنها میانجی‌گری نمایند تا صلح برقرار شود. و باید همۀ راه‌هایی که به صلح می‌انجامد را در پیش بگیرند. پس اگر هر دو گروه صلح کردند چه بهتر، ﴿فَإِنۢ بَغَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا عَلَى ٱلۡأُخۡرَىٰ فَقَٰتِلُواْ ٱلَّتِي تَبۡغِي حَتَّىٰ تَفِيٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِ﴾ و اگر یکی از دو گروه بر دیگری ستم و تعدّی کرد، با گروه متجاوز بجنگید تا اینکه به سوی اطاعت از فرمان خدا باز گردد؛ یعنی تا به سوی احکامی برگردند که خدا و رسولش آن را تشریع نموده‌اند؛ و آن عبارت است از انجام دادن کار خوب و ترک کار شر؛ که از بزرگ‌ترین آن جنگیدن با یکدیگر است. ﴿فَإِن فَآءَتۡ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ﴾ و هرگاه بازگشتند و فرمان خدا را پذیرا شدند، در میان ایشان دادگرانه صلح برقرار سازید. در اینجا به برقرار کردن صلح و رعایت عدالت در آن امر شده است، چون گاهی اوقات ممکن است صلح برقرار شود اما نه به طریق عدالت، بلکه به طریق ستم و تجاوز بر یکی از دو طرف،پس این صلحی نیست که بدان امر شده است. پس نباید به‌خاطر خویشاوندی یا هم وطنی یا به خاطر چیزهای دیگری که سبب می‌شود آدمی از دایرۀ عدالت بیرون رود، یکی از دو طرف مورد توجّه قرار گیرد. ﴿وَأَقۡسِطُوٓاْۖ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ﴾ و عدالت را بکار برید؛ بی‌گمان، خداوند عادلان را دوست می‌دارد؛ یعنی خداوند کسانی را که در داوری‌شان میان مردم و در همۀ مسئولیت‌هایی که به عهده دارند به عدالت رفتار می‌کنند، دوست می‌دارد. و رفتار عادلانۀ مرد در میان خانواده‌اش، و عدالت او در ادای حقوقشان در این داخل است. و در حدیث صحیح آمده است: «دادگران نزد خداوند بر منبرهایی از نور هستند؛ کسانی که در داوری‌شان و در میان خانواده‌هایشان و در آنچه در اختیار دارند، به عدالت و دادگری رفتار می‌نمایند». info
التفاسير:

external-link copy
10 : 49

اِنَّمَا الْمُؤْمِنُوْنَ اِخْوَةٌ فَاَصْلِحُوْا بَیْنَ اَخَوَیْكُمْ وَاتَّقُوا اللّٰهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُوْنَ ۟۠

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ﴾ مؤمنان برادران یکدیگرند. این پیمانی است که خداوند میان مؤمنان بسته است، و هر فردی که در مشرق یا مغرب باشد و به خدا و فرشتگان و کتاب‌های آسمانی و پیامبرانش و روز قیامت ایمان داشته باشد، او برادر یا خواهر مؤمنان است. مؤمنان باید آنچه را برای خود می‌پسندند، برای دیگران هم بپسندند؛ و آنچه را که برای خود نمی‌پسندند، برای دیگران نیز نپسندند. بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم با فرمان دادن به رعایت اخوّت ایمانی فرمود: «با یکدیگر حسد مورزید. و وقتی کسی می‌خواهد چیزی را بخرد، به منظور بالا بردن قیمت آن، از آن تعریف نکنید؛ و در حالی که قصد خرید آن را ندارید بر بهای آن می‌افزایید. و با یکدیگر دشمنی نورزید و کالای خود را بر مشتری عرضه نکنید درحالی که او می‌خواهد کالای شخص دیگری بخرد [تا مبادا با این کار] او را از خریدن آن کالا منصرف نمایید. و بندگان خدا و برادر باشید. مسلمان برادر مسلمان است؛ بر او ستم نمی‌کند و او را تنها نمی‌گذارد و او را کوچک نمی‌گرداند.» همچنین در صحیحین از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت است که فرمود: «مثال مؤمن نسبت به مؤمن همانند ساختمانی است که اجزای آن یکدیگر را تقویت می‌کند. و پیامبر انگشتانش را در همدیگر فرو برد.» خدا و پیامبر فرمان داده‌اند تا مؤمنان حقوق یکدیگر را ادا کنند، و به آنچه که سبب همبستگی و محبّت و نزدیک شدن آنها به یکدیگر می‌شود پایبند باشند. این بیانگر آن است که مؤمنان بر یکدیگر حق دارند. از جملۀ این حقوق یکی این است که هرگاه جنگی میان مؤمنان درگرفت که سبب دور شدن دل‌ها از همدیگر و متنفر شدن آن از همدیگر می‌شود، مؤمنان باید میان برادرانشان صلح و صفا برقرار کنند و دشمنی آنها را از بین ببرند. سپس به طور عام به تقوی و پرهیزگاری امر نمود، و برخورداری از رحمت خدا را نتیجۀ تقوی و ادای حقوق مؤمنان قرار داد و فرمود: ﴿لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ﴾ باشد که به شما رحم شود. و هرگاه آدمی رحمت خدا را به دست آورد، خیر دنیا و آخرت را به دست می‌آورد و این دلالت می‌نماید که به جا نیاوردن حقوق مؤمنان از بزرگ‌ترین موانع رحمت است. غیر از آنچه گذشت در این دو آیه فواید دیگری وجود دارد که عبارتند از: 1- جنگیدن مؤمنان با یکدیگر، با اخوّت ایمانی منافات دارد، بنابراین یکی از بزرگ‌ترین گناهان کبیره است. 2- ایمان و برادریِ ایمانی با جنگ و دعوا از بین نمی‌رود. همان طور که ایمان با گناهان کبیره ـ غیر از شرک ـ از میان نمی‌رود، و مذهب اهل سنّت و جماعت همین است. 3- ایجاد صلح و سازش دادگرانه واجب است، و باید با تجاوزگران جنگید تا اینکه به خدا برگردند، و اگر آنها به حکم غیر خدا برگشتند ـ یعنی برگشتن آنها به نحوی بود که شرعاً جایز نباشد به آن اعتراف شود و بدان عمل گردد ـ این [کارِ آنان] جایز نیست. 4- اموال متجاوزان مصون است، چون خداوند فقط خون‌هایشان را به هنگام ادامه دادن به تجاوزگری مباح قرار داده نه اموال و دارایی‌هایشان ‌را. info
التفاسير:

external-link copy
11 : 49

یٰۤاَیُّهَا الَّذِیْنَ اٰمَنُوْا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِّنْ قَوْمٍ عَسٰۤی اَنْ یَّكُوْنُوْا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَآءٌ مِّنْ نِّسَآءٍ عَسٰۤی اَنْ یَّكُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ ۚ— وَلَا تَلْمِزُوْۤا اَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوْا بِالْاَلْقَابِ ؕ— بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوْقُ بَعْدَ الْاِیْمَانِ ۚ— وَمَنْ لَّمْ یَتُبْ فَاُولٰٓىِٕكَ هُمُ الظّٰلِمُوْنَ ۟

این نیز یکی از حقوق مؤمنان بر یکدیگر است و آن اینکه ﴿لَا يَسۡخَرۡ قَوۡمٞ مِّن قَوۡمٍ﴾ هیچ گروهی، گروهی دیگر را با سخن و یا کرداری که بر تحقیر مسلمان دلالت می‌کند مورد استهزا و تمسخر قرار ندهد؛ چرا که این کار حرام و ناجایز است و نشانگر خودپسندی مسخره‌گر می‌باشد؛ زیرا چه بسا فردی که مورد مسخره قرار گرفته می‌شود از مسخره کننده بهتر باشد، و اغلب چنین است، چون تمسخره فقط از کسی سر می‌زند که قلبش سرشار از زشتی‌های اخلاقی است. بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «برای بدیِ شخص همین کافی است که برادر مسلمانش را تحقیر کند.» سپس فرمود: ﴿وَلَا تَلۡمِزُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ﴾ و از یکدیگر عیب‌جویی نکنید. «لمز» یعنی عیب‌جویی با زبان، و «همز» یعنی عیب‌جویی با عمل و کردار. و از هر دو نهی شده و هر دو حرام هستند و کسی که چنین می‌کند وارد جهنّم خواهد شد. همان‌طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَيۡلٞ لِّكُلِّ هُمَزَةٖ لُّمَزَةٍ﴾ وای به حال هرکس که عیب‌جو و طعنه‌زن باشد! و اینکه در فرمودۀ خود ﴿أَنفُسَكُمۡ﴾ از مؤمن به عنوان نفس برادر ایمانی نام برده است، بدان جهت است که مؤمنان باید همانند یک تن باشند، و هرگاه مؤمن، مؤمن دیگری را مورد عیب‌جویی قرار دهد، این باعث می‌شود تا دیگری نیز او را مسخره کند. پس او سبب شده تا مورد عیب‌جویی و تمسخر قرار بگیرد. ﴿وَلَا تَنَابَزُواْ بِٱلۡأَلۡقَٰبِ﴾ و همدیگر را با القاب زشت مخوانید؛ یعنی هیچ کس برادرش را با لقبی که دوست ندارد طعنه نزند. امّا القابی که مذموم و زشت نیستند در این داخل نمی‌باشند. ﴿بِئۡسَ ٱلِٱسۡمُ ٱلۡفُسُوقُ بَعۡدَ ٱلۡإِيمَٰنِ﴾ چه بد است که به جای ایمان و عمل به شرائع آن، به رویگردانی از اوامر و نواهی خدا و متّهم کردن یکدیگر به گناه و فسق و القاب زشت روی آورید. ﴿وَمَن لَّمۡ يَتُبۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ﴾ و هرکس که توبه نکند ایشان ستمگرند. و بر بنده واجب است که به سوی خدا برگردد و توبه نماید، و با حلالیّت خواستن از برادر مسلمانش و ستایش نمودن او در برابر مذمّت وی، حق برادری را ادا کند. ﴿وَمَن لَّمۡ يَتُبۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ﴾ پس مردم دو دسته‌اند؛ دسته‌ای که به خود ستم می‌کنند و توبه نمی‌نمایند، و دسته‌ای که توبه می‌کنند و رستگار می‌شوند، و به غیر از اینها گروهی دیگر وجود ندارد. info
التفاسير: