ការបកប្រែអត្ថន័យគួរអាន - ការបកប្រែជាភាសាពែរ្ស - តាហ្វសៀរ អាស-សាក់ទី

external-link copy
19 : 12

وَجَآءَتْ سَیَّارَةٌ فَاَرْسَلُوْا وَارِدَهُمْ فَاَدْلٰی دَلْوَهٗ ؕ— قَالَ یٰبُشْرٰی هٰذَا غُلٰمٌ ؕ— وَاَسَرُّوْهُ بِضَاعَةً ؕ— وَاللّٰهُ عَلِیْمٌۢ بِمَا یَعْمَلُوْنَ ۟

یوسف مدتی در چاه باقی ماند تا اینکه، ﴿وَجَآءَتۡ سَيَّارَةٞ﴾ کاروانی آمد که می‌خواست به مصر برود، ﴿فَأَرۡسَلُواْ وَارِدَهُمۡ﴾ و آب آور و پیشاهنگ خود را فرستادند؛ یعنی کسی را فرستادند که آب برایشان تهیه می‌کرد، و محل پیدایش آب را برایشان جستجو می‌کرد، و زمینۀ فرود آمدن آنان را بر حوض و یا چاهی را فراهم می‌نمود. ﴿فَأَدۡلَىٰ دَلۡوَهُۥ﴾ و او دلوش را به چاه انداخت و یوسف داخل دلو شد و بیرون آمد. ﴿قَالَ يَٰبُشۡرَىٰ هَٰذَا غُلَٰمٞ﴾ گفت: مژده باد! این جوانِ گرانقدری است، ﴿وَأَسَرُّوهُ بِضَٰعَةٗ﴾ و او را به‌عنوان کالایی پنهان داشتند. info
التفاسير: