Terjemahan makna Alquran Alkarim - Terjemahan Berbahasa Persia - Tafsir As-Sa'di

نجم

external-link copy
1 : 53

وَالنَّجْمِ اِذَا هَوٰی ۟ۙ

خداوند متعال به ستاره سوگند خورده است، بدانگاه که در آخر شب در افق پنهان می‌شود و غروب می‌کند و شب پایان می‌یابد و روز می‌آید. چون در این نشانه‌های بزرگی است که ایجاب می‌کند خداوند به آن قسم بخورد. و صحیح آن است که «نجم» اسم جنس است، و شامل همۀ ستارگان می‌باشد. خداوند به ستارگان قسم می‌خورد که شک و تردیدی در صحت وحی الهی نیست؛ چون در این، مناسبت عجیبی است و آن اینکه خداوند ستارگان را زینت‌بخش آسمان قرار داده است، همچنان‌که وحی و پیامدهای آن زینت‌بخش زمین هستند و اگر نبود دانشی که از پیامبران برجای مانده است، مردم به چنان تاریکی در می‌افتادند که بسی شدیدتر از تاریکی شب ظلمانی است. info
التفاسير:

external-link copy
2 : 53

مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوٰی ۟ۚ

و سوگند یاد نمود که پیامبر از اینکه در دانش و هدف خود گمراه باشد منزّه است. و این مستلزم آن است که پیامبر در علم خود راه یافته، و هادی و دارای هدفی نیکو و خیرخواه خلق باشد. برعکس آنچه اهل گمراهی بر آن هستند که دانش آنها فاسد و قصد و هدفشان باطل است. و فرمود: ﴿صَاحِبُكُمۡ﴾ یار شما. تا آنها را یادآور شود که آنها راستگویی و راه‌یابی پیامبر را می‌دانند و کار و بارش بر آنها پوشیده نیست. info
التفاسير:

external-link copy
3 : 53

وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوٰی ۟ؕۚ

﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ﴾ و سخنان او از روی هوی و هوس و امیال نفسانی‌اش نمی‌باشد. info
التفاسير:

external-link copy
4 : 53

اِنْ هُوَ اِلَّا وَحْیٌ یُّوْحٰی ۟ۙ

﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ﴾ پیامبر جز آنچه از هدایت و پرهیزگاری که بر او وحی می‌شود پیروی نمی‌کند، و این دلالت می‌نماید که سنّت و حدیث از جانب خدا بر پیامبرش وحی می‌شود. همان طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَأَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ﴾ و خداوند کتاب و حکمت [=سنت] را بر تو نازل فرموده است. و بر این دلالت می‌نماید که پیامبر در آنچه از خداوند خبر می‌دهد و در تبیین شریعت الهی معصوم است؛ چون کلام او از روی هوی و هوس صادر نمی‌گردد، بلکه از وحی بر می‌آید که بر او وحی می‌شود. info
التفاسير:

external-link copy
5 : 53

عَلَّمَهٗ شَدِیْدُ الْقُوٰی ۟ۙ

سپس از معلّم پیامبر سخن به میان آورد. معلّمش جبرئیل علیه السلام نیرومندترین و کامل‌ترین و فاضل‌ترین فرشتگان است. پس فرمود: ﴿عَلَّمَهُۥ شَدِيدُ ٱلۡقُوَىٰ﴾ جبرئیل -علیه السلام- که در ظاهر و باطن بسیار نیرومند است، وحی را بر پیامبر فرود آورده است. او بر اجرای آنچه خداوند دستور داده است قوی می‌باشد. و بر رساندن وحی به پیامبر و جلوگیری شیاطین از ربودن آن تواناست. نیز بر این تواناست که نگذارد شیطان چیزی را به وحی داخل کند که از آن نیست. و این شیوه‌ای است برای حفظ و حراست وحی از جانب خداوند بزرگ؛ و آن اینکه وحی را توسط این فرستادۀ قوی و امین فرستاده است. info
التفاسير:

external-link copy
6 : 53

ذُوْ مِرَّةٍ ؕ— فَاسْتَوٰی ۟ۙ

﴿ذُو مِرَّةٖ﴾ دارای توانمندی و اخلاق نیکو، و زیبایی ظاهری و باطنی است. ﴿فَٱسۡتَوَىٰ﴾ پس جبرئیل علیه السلام راست و درست ایستاد. info
التفاسير:

external-link copy
7 : 53

وَهُوَ بِالْاُفُقِ الْاَعْلٰی ۟ؕ

﴿وَهُوَ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡأَعۡلَىٰ﴾ درحالی که او در جهت بلند و افق آسمان که از زمین بلندتر و برتر است، قرار داشت. پس روحی از ارواح علوی است که شیاطین نمی‌توانند به آن برسند. info
التفاسير:

external-link copy
8 : 53

ثُمَّ دَنَا فَتَدَلّٰی ۟ۙ

﴿ثُمَّ دَنَا﴾ سپس جبرئیل برای رساندن وحی به پیامبر صلی الله علیه وسلم نزدیک شد. ﴿فَتَدَلَّىٰ﴾ و از افق اعلی و آسمان بلند بر او فرود آمد. info
التفاسير:

external-link copy
9 : 53

فَكَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنٰی ۟ۚ

﴿فَكَانَ قَابَ قَوۡسَيۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ﴾ و به اندازۀ دو کمان یا کمتر از آن به او نزدیک شد. و این بر کمال نزدیک شدن او به پیامبر دلالت می‌نماید، و نشانگر آن است که میان او و جبرئیل واسطه‌ای نبوده است. info
التفاسير:

external-link copy
10 : 53

فَاَوْحٰۤی اِلٰی عَبْدِهٖ مَاۤ اَوْحٰی ۟ؕ

﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ﴾ پس خداوند به وسیلۀ جبرئیل ـ علیه السلام ـ آنچه را از شریعت بزرگ و خبر درست و راست را که باید به بندۀ خدا می‌رساند، وحی نمود. info
التفاسير:

external-link copy
11 : 53

مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَاٰی ۟

﴿مَا كَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ﴾ دل پیامبر و دیده‌اش وحیی را که خداوند به او وحی نمود انکار نکرد، و چشم و گوش و قلبش با آن متفق بود. و این دلیلی است بر کمال وحیی که خداوند بر او وحی نموده است. و پیامبر آن را طوری از جبرئیل فرا گرفته که هیچ شک و تردیدی در آن نیست. دلش آنچه را که چشمانش دیده بود تکذیب نکرد و در آن شکّی نکرد. و احتمال دارد منظور نشانه‌های بزرگی است که پیامبر صلی الله علیه وسلم در شب معراج دید، و او با قلب و چشم به آن یقین نمود، و همین در تاویل آیۀ کریمۀ مذکور درست است. و گفته شده که منظور از آن دیدن پروردگار از سوی پیامبر در شب معراج و سخن گفتن با اوست. و این را بسیاری از علما برگزیده‌اند و ثابت کرده‌اند که پیامبر پروردگارش را در دنیا دیده است. امّا قول اوّل درست است و منظور جبرئیل علیه السلام است. همان‌طور که سیاق آیه بر آن دلالت می‌نماید؛ یعنی محمّد، جبرئیل را به صورت اصلی دوبار دیده است؛ یک بار در افق اعلی زیر آسمان دنیا، همان‌طور که گذشت. و بار دوّم بالای آسمان هفتم در شب معراج؛ شبی که پیامبر جبه آسمان‌های بالا برده شد. info
التفاسير:

external-link copy
12 : 53

اَفَتُمٰرُوْنَهٗ عَلٰی مَا یَرٰی ۟

أَفَتُمَٰرُونَهُۥ عَلَىٰ مَا يَرَىٰ info
التفاسير:

external-link copy
13 : 53

وَلَقَدْ رَاٰهُ نَزْلَةً اُخْرٰی ۟ۙ

بنابراین فرمود: ﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ﴾ و همانا محمّد، جبرئیل را باری دیگر درحالی که به سوی او فرود می‌آمد دید. info
التفاسير:

external-link copy
14 : 53

عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهٰی ۟

﴿عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ﴾ نزد «سدرۀ المنتهی”؛و آن درخت بسیار بزرگی است بر بالای آسمان هفتم، و این درخت «سدرۀ المنتهی» نامیده می‌شود، چون هرچه از زمین به سوی بالا می‌رود به آن منتهی می‌گردد، و آنچه از وحی و غیره که از سوی خداوند نازل می‌گردد از آن فرود می‌آید. و یا به خاطر این «سدرۀ المنتهی» نامیده می‌شود که علم مخلوقات بدان منتهی می‌شود؛ یعنی چون آن بالای آسمان‌ها و زمین قرار دارد، پس آن در اوج بلندی است، و یا به خاطر مسایلی دیگر. والله اعلم. پس محمّد صلی الله علیه وسلم جبرئیل را در آنجا دید؛ جایی که محل ارواح علوی و پاک شدۀ زیباست که هیچ شیطانی و هیچ روح پلیدی نمی‌تواند به آن نزدیک شود. info
التفاسير:

external-link copy
15 : 53

عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَاْوٰی ۟ؕ

﴿عِندَهَا جَنَّةُ ٱلۡمَأۡوَىٰٓ﴾ جنّت نزد آن درخت است که همۀ انواع نعمت‌ها در آن فراهم است، طوری که همۀ آرزوها در آن تحقّق می‌یابد، و دل‌ها به آن علاقه‌مند می‌شوند، و این دلیلی است بر آنکه بهشت در بالاترین جا و بالای آسمان هفتم است. info
التفاسير:

external-link copy
16 : 53

اِذْ یَغْشَی السِّدْرَةَ مَا یَغْشٰی ۟ۙ

﴿إِذۡ يَغۡشَى ٱلسِّدۡرَةَ مَا يَغۡشَىٰ﴾ آنگاه که امری بزرگ از سوی خدا آن را می‌پوشاند که وصف و حالت آن را جز خداوند عزوجل نمی‌داند. info
التفاسير:

external-link copy
17 : 53

مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغٰی ۟

﴿مَا زَاغَ ٱلۡبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ﴾ چشم پیامبر به راست و چپ از مقصود و هدف منحرف نشد و به خطا نرفت. و این کمال ادب پیامبر صلی الله علیه وسلم است که در جایی قرار گرفت که خداوند وی را در آنجا قرار داد و در انجام آن کوتاهی نورزید و از آن تجاوز نکرد. و این کامل‌ترین نوع ادب است که در آن از گذشتگان و آیندگان پیشی گرفته است و کوتاهی ورزیدن به روش‌های زیر صورت می‌گیرد: اینکه بنده به آنچه خداوند او را بدان دستور داده به آن عمل نکند و آن را انجام ندهد یا آن را به صورتی انجام دهد که در آن کوتاهی بورزد، یا در انجام آن افراط نماید، و یا به صورتی انجام دهد که به چپ و راست منحرف شود. و همۀ این چیزها از او صلی الله علیه وسلم منتفی و دور است. info
التفاسير:

external-link copy
18 : 53

لَقَدْ رَاٰی مِنْ اٰیٰتِ رَبِّهِ الْكُبْرٰی ۟

((لَقَدۡ رَأَىٰ مِنۡ ءَايَٰتِ رَبِّهِ ٱلۡكُبۡرَىٰٓ﴾) او در شب إسرا بخشی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش از قبیل: بهشت و جهنّم و دیگر نشانه‌ها را مشاهده کرد. info
التفاسير:

external-link copy
19 : 53

اَفَرَءَیْتُمُ اللّٰتَ وَالْعُزّٰی ۟ۙ

وقتی خداوند آنچه را از هدایت و دین راستین و فرمان دادن به پرستش پروردگار و یگانه دانستن او -که محمّد صلی الله علیه وسلم آورده است- بیان کرد، بطلان آنچه را که مشرکان برآن هستند نیز بیان نمود. از جمله پرستش چیزهایی که هیچ چیزی از صفات کمال را دارا نیستند و سود و زیانی نمی‌رسانند، بلکه نام‌های بی‌معنی هستند که مشرکان و پدران گمراه و نادانشان نامگذاری نموده، و نام‌های باطلی برای آنها ایجاد کرده‌اند که سزاوار آن نیستند. پس آنها خود و دیگر گمراهان را با آن فریفتند. پس معبودهایی که چنین هستند به اندازۀ ذرّه‌ای سزاوار پرستش نمی‌باشند، و انبازهایی که آنان نامگذاری کرده‌اند به ناحق چنین پنداشته‌اند از اوصافی که معبودها بدان متصف می‌باشند مشتق‌اند. آنها «اللات» را از «اله» که به معنی سزاوار پرستش است گرفته، و بر بت خود نهاده‌اند. و «العزی» را از عزیز و «مناۀ» را از منّان گرفته‌اند. این‌گونه نام‌های الهی را منحرف کرده و راه الحاد را در پیش گرفته و به خود جرأت داده‌اند که با او شرک ورزند. و این نام‌ها معنی ندارند. پس هرکس که کمترین بهره از عقل و خرد داشته باشد، باطل بودن این اوصاف را می‌داند. info
التفاسير:

external-link copy
20 : 53

وَمَنٰوةَ الثَّالِثَةَ الْاُخْرٰی ۟

وقتی خداوند آنچه را از هدایت و دین راستین و فرمان دادن به پرستش پروردگار و یگانه دانستن او -که محمّد صلی الله علیه وسلم آورده است- بیان کرد، بطلان آنچه را که مشرکان برآن هستند نیز بیان نمود. از جمله پرستش چیزهایی که هیچ چیزی از صفات کمال را دارا نیستند و سود و زیانی نمی‌رسانند، بلکه نام‌های بی‌معنی هستند که مشرکان و پدران گمراه و نادانشان نامگذاری نموده، و نام‌های باطلی برای آنها ایجاد کرده‌اند که سزاوار آن نیستند. پس آنها خود و دیگر گمراهان را با آن فریفتند. پس معبودهایی که چنین هستند به اندازۀ ذرّه‌ای سزاوار پرستش نمی‌باشند، و انبازهایی که آنان نامگذاری کرده‌اند به ناحق چنین پنداشته‌اند از اوصافی که معبودها بدان متصف می‌باشند مشتق‌اند. آنها «اللات» را از «اله» که به معنی سزاوار پرستش است گرفته، و بر بت خود نهاده‌اند. و «العزی» را از عزیز و «مناۀ» را از منّان گرفته‌اند. این‌گونه نام‌های الهی را منحرف کرده و راه الحاد را در پیش گرفته و به خود جرأت داده‌اند که با او شرک ورزند. و این نام‌ها معنی ندارند. پس هرکس که کمترین بهره از عقل و خرد داشته باشد، باطل بودن این اوصاف را می‌داند. info
التفاسير:

external-link copy
21 : 53

اَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْاُ ۟

﴿أَلَكُمُ ٱلذَّكَرُ وَلَهُ ٱلۡأُنثَىٰ﴾ آیا به گمان و پندار باطل خویش دختران را به خدا نسبت می‌دهید و پسران ازآن شما هستند؟ info
التفاسير:

external-link copy
22 : 53

تِلْكَ اِذًا قِسْمَةٌ ضِیْزٰی ۟

﴿تِلۡكَ إِذٗا قِسۡمَةٞ ضِيزَىٰٓ﴾ این تقسیم ستمگرانه‌ای است، و چه ستمی بالاتر از تقسیمی است که بندۀ مخلوق بر خداوند خالق برتری داده شود؟! بسی والا و پاک و منزّه است خداوند از آنچه می‌گویید. info
التفاسير:

external-link copy
23 : 53

اِنْ هِیَ اِلَّاۤ اَسْمَآءٌ سَمَّیْتُمُوْهَاۤ اَنْتُمْ وَاٰبَآؤُكُمْ مَّاۤ اَنْزَلَ اللّٰهُ بِهَا مِنْ سُلْطٰنٍ ؕ— اِنْ یَّتَّبِعُوْنَ اِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَی الْاَنْفُسُ ۚ— وَلَقَدْ جَآءَهُمْ مِّنْ رَّبِّهِمُ الْهُدٰی ۟ؕ

﴿إِنۡ هِيَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍ﴾ اینها فقط نام‌هایی است که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کرده‌اید، و خداوند هیچ حجّت و دلیلی بر صحّت باور و مذهبتان نازل نکرده است، و هر آنچه که خداوند دربارۀ صحّت آن دلیلی نازل نکرده باشد باطل و فاسد است و به عنوان دین و آیین برگرفته نمی‌شود. همچنین آنها پیش خودشان از دلیلی پیروی نمی‌کنند تا به راهی که در پیش گرفته‌اند یقین داشته باشند؛ بلکه آنچه که آنها را بر این سخنشان یاری کرده است، گمان فاسد و پوچ، و جهالت بی‌ارزش و شرک و بدعت‌هایی است که امیال نفسانی‌شان آنها را به سوی آن می‌کشاند. آنان جز پیروی از گمان، انگیزه‌ای برای کارشان ندارند چرا که فاقد دانش و هدایت‌اند. بنابراین فرمود: ﴿وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ﴾ حال آنکه از سوی پروردگارشان برای آنان هدایت آمده است؛ یعنی چیزی آمده که آنها را به سوی توحید و نبوّت و همۀ مطالبی که بندگان بدان نیاز دارند راهنمایی می‌نماید. و همۀ این موارد را خداوند به کامل‌ترین و روشن‌ترین صورت بیان کرده و چنان بیان نموده است که بیش از هر چیزی انسان را به سوی هدف راهنمایی می‌کند. و دلایل و حجّت‌هایی بر آن اقامه نموده که باعث می‌شود تا آنها و دیگران از آن پیروی نمایند. پس بعد از بیان روشنگر و ارائۀ دلیل، برای هیچ کسی حجّت و عذری باقی نمانده است. و از آنجا که آنچه آنها بر آن هستند پیروی از گمان است، و سرانجام آن شقاوت و عذاب همیشگی است، باقی ماندن بر این حالت کمال بی‌خردی و نهایت ستمگری است، با وجود این آنها خیالات و آرزوهایی در سر می‌پرورانند و فریب می‌خورند. info
التفاسير:

external-link copy
24 : 53

اَمْ لِلْاِنْسَانِ مَا تَمَنّٰی ۟ؗۖ

بنابراین خداوند بر کسی که ادعا می‌کند هر آنچه آرزو کند بدان می‌رسد اعتراض نمود، و بیان داشت که چنین فردی دروغ می‌گوید. پس فرمود: ﴿أَمۡ لِلۡإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ﴾ آیا انسان هر آنچه را که آرزو کند بدان می‌رسد؟ info
التفاسير:

external-link copy
25 : 53

فَلِلّٰهِ الْاٰخِرَةُ وَالْاُوْلٰی ۟۠

((فَلِلَّهِ ٱلۡأٓخِرَةُ وَٱلۡأُولَىٰ﴾) آری! آخرت و دنیا ازآن خداست؛ پس به هرکس بخواهد می‌دهد، و به هرکس که بخواهد نمی‌دهد، و این امر پیرو آرزوهای آنان نیست و طبق میل آنها انجام نمی‌شود. info
التفاسير:

external-link copy
26 : 53

وَكَمْ مِّنْ مَّلَكٍ فِی السَّمٰوٰتِ لَا تُغْنِیْ شَفَاعَتُهُمْ شَیْـًٔا اِلَّا مِنْ بَعْدِ اَنْ یَّاْذَنَ اللّٰهُ لِمَنْ یَّشَآءُ وَیَرْضٰی ۟

خداوند با اعتراض بر کسی که فرشتگان و غیر از الله را پرستش می‌کند و گمان می‌برد که به او سود می‌بخشد و روز قیامت نزد خداوند برایش شفاعت می‌کند، می‌فرماید: ﴿وَكَم مِّن مَّلَكٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ﴾ چه بسیار فرشتگان مقرّب و بزرگواری در آسمان‌ها هستند که ﴿لَا تُغۡنِي شَفَٰعَتُهُمۡ شَيۡ‍ًٔا﴾ که برای کسی که آنها را به فریاد خوانده و دست به دامانشان شده و به آنها امید بسته سودی نمی‌بخشند و فایده‌ای نمی‌رسانند. ﴿إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن يَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن يَشَآءُ وَيَرۡضَىٰٓ﴾ مگر بعد از آنکه خداوند برای هرکسی که بخواهد و بپسندد اجازه دهد؛ یعنی حتماً باید دو شرط وجود داشته باشد: یکی اینکه خداوند متعال اجازۀ شفاعت بدهد، و از کسی که برای او شفاعت می‌شود راضی و خشنود باشد. و معلوم است که فقط عملی پذیرفته می‌شود که خالصانه برای خدا انجام بگیرد، و کسی که آن را انجام می‌دهد آن را مطابق شریعت انجام دهد. پس مشرکان هیچ بهره‌ای از شفاعتِ شفاعت کنندگان ندارند چراکه آنها درِِ رحمت مهربان‌ترین مهربانان را به روی خود بسته‌اند. info
التفاسير: