કુરઆન મજીદના શબ્દોનું ભાષાંતર - ફારસી ભાષામાં અનુવાદ - તફસીર અસ્ સઅદી

પેજ નંબર:close

external-link copy
51 : 30

وَلَىِٕنْ اَرْسَلْنَا رِیْحًا فَرَاَوْهُ مُصْفَرًّا لَّظَلُّوْا مِنْ بَعْدِهٖ یَكْفُرُوْنَ ۟

خداوند متعال از حالت مردم خبر می‌دهد که آنها علی رغم برخورداری از این نعمت «که خداوند زمین را پس از پژمرده شدنش، برایشان زنده و آباد می‌گرداند»، چنانچه خدا بر این گیاهان که به سبب باران روییده‌اند، و بر کشتزارهایشان بادی مضر بفرستد که کشتزار و گیاهان را تلف یا متضرر ‌گرداند، ﴿فَرَأَوۡهُ مُصۡفَرّٗا﴾ و آن را زرد و پژمرده ببینند، ﴿لَّظَلُّواْ مِنۢ بَعۡدِهِۦ يَكۡفُرُونَ﴾ پس از آن ناسپاس می‌شوند، و نعمت‌های گذشته را فراموش می‌کنند، و شتابان به ناسپاسی روی می‌آورند. info
التفاسير:

external-link copy
52 : 30

فَاِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتٰى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَآءَ اِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِیْنَ ۟

پس موعظه و نهی کردن در مورد اینها فایده‌ای ندارد، ﴿فَإِنَّكَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ﴾ و تو نمی‌توانی به مردگان سخنی بشنوانی، و نیز نمی‌توانی به کران آواز بشنوانی، به ویژه وقتی که ﴿إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِينَ﴾ پشت کنان روی بگردانند؛ چون موانعی که آدمی را از تسلیم شدن و شنیدن مفید باز می‌دارد، به مقدار زیادی نزد آنان فراهم است، و این موانع آنان را از شنیدن باز می‌دارد. info
التفاسير:

external-link copy
53 : 30

وَمَاۤ اَنْتَ بِهٰدِ الْعُمْیِ عَنْ ضَلٰلَتِهِمْ ؕ— اِنْ تُسْمِعُ اِلَّا مَنْ یُّؤْمِنُ بِاٰیٰتِنَا فَهُمْ مُّسْلِمُوْنَ ۟۠

﴿وَمَآ أَنتَ بِهَٰدِ ٱلۡعُمۡيِ عَن ضَلَٰلَتِهِمۡ﴾ و تو نمی‌توانی نابینایان را از گمراهی‌شان نجات دهی، و آنان را راهنمایی کنی؛ چون آنها از آنجا که کور هستند، راهنمایی را نمی‌پذیرند و شایستگی و صلاحیت راهیاب شدن را ندارند. ﴿إِن تُسۡمِعُ إِلَّا مَن يُؤۡمِنُ بِ‍َٔايَٰتِنَا فَهُم مُّسۡلِمُونَ﴾ تو تنها می‌توانی کسانی را بشنوانی که آیات ما را باور می‌دارند، پس آنان فرمانبردارند. و شنواندن و رساندن هدایت، به حال آنها مفید واقع خواهد شد؛ کسانی که با دل‌هایشان آیات ما را باور دارند، و تسلیم فرمان ما هستند؛ زیرا در آنها انگیزۀ قوی برای پذیرش اندرز و موعظه‌ها وجود دارد؛ چرا که آنها برای ایمان آوردن به آیات خدا و اجرای فرامین او آمادگی کامل دارند. info
التفاسير:

external-link copy
54 : 30

اَللّٰهُ الَّذِیْ خَلَقَكُمْ مِّنْ ضُؔعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضُؔعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضُؔعْفًا وَّشَیْبَةً ؕ— یَخْلُقُ مَا یَشَآءُ ۚ— وَهُوَ الْعَلِیْمُ الْقَدِیْرُ ۟

خداوند متعال از گستردگی آگاهی و فراوانی توانایی و کمال حکمت خویش خبر می‌دهد که او انسان‌ها را ابتدا ناتوان آفرید، و آفرینش آنها را از ناتوانی آغاز کرد؛ و آن مراحل آفرینش انسان است که ابتدا نطفه و بعد به خونی بسته و پس از آن به تکه‌ای گوشت تبدیل می‌گردد تا اینکه در رحم زنده می‌شود و بعد از آن به دنیا می‌آید و دوران کودکی را پشت سر می‌گذراند که در این مراحل، او بسیار ناتوان و ضعیف است، و قدرت و اراده‌ای ندارد. سپس همچنان خداوند به توانایی‌اش می‌افزاید تا اینکه به دوران جوانی می‌رسد و قدرت می‌گیرد، و توانایی‌هایی ظاهری و باطنی او تکمیل می‌شود. سپس از این مرحله به مرحلۀ پیری منتقل می‌شود و ناتوان و پیر و فرسوده می‌گردد. ﴿يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُ﴾ خداوند برحسب حکمت خویش هر چه بخواهد می‌آفریند. و از جمله حکمت او این است که بنده بداند قدرت و توانایی او در میان دو ناتوانی و ضعف قرار دارد [ضعف کودکی و ضعف پیری]، و سراسر ضعف و کمبود و ناتوانی است. و اگر خداوند او را قوی نمی‌گرداند، به قدرت و توانایی نمی‌رسید؛ و اگر قدرت او همچنان بیشتر می‌شد و فزونی می‌یافت، سرکشی و تجاوز را پیشه می‌کرد. و تا بندگان همواره قدرت خدا را نظاره کنند، قدرتی که با آن همه چیز را می‌آفریند، و به تدبیر امور می‌پردازد. و بدانند که به هیچ وجه ضعف و خستگی و کمبود به او راه ندارد. info
التفاسير:

external-link copy
55 : 30

وَیَوْمَ تَقُوْمُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُوْنَ ۙ۬— مَا لَبِثُوْا غَیْرَ سَاعَةٍ ؕ— كَذٰلِكَ كَانُوْا یُؤْفَكُوْنَ ۟

خداوند متعال از روز قیامت و سرعت آمدن آن خبر داده، و می‌فرماید وقتی که قیامت برپا می‌شود، ﴿يُقۡسِمُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ﴾ گناهکاران به خدا سوگند یاد می‌کنند که، ﴿مَا لَبِثُواْ غَيۡرَ سَاعَةٖ﴾ جز یک لحظه در دنیا ماندگار نبوده‌اند. و آنها این گونه عذر آورده، و می‌گویند دوران زندگانی دنیا بسیار کوتاه بوده است. اما عذر آوردنشان برای آنها سودی ندارد. و از آنجا که گفتۀ آنان دروغ است و حقیقتی ندارد، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿كَذَٰلِكَ كَانُواْ يُؤۡفَكُونَ﴾ آنان همواره از درک حقیقت و پیمودن راه درست بازداشته می‌شدند، و دروغ به هم می‌بافتند. پس آنها حقی را که پیامبران آورده بودند، در دنیا تکذیب کردند؛ و در آخرت نیز امری محسوس را که عبارت از ماندگار بودن مدت زیادی در دنیاست، انکار نمودند. پس این است اخلاق زشت آنها؛ و آدمی بر هر حالتی بمیرد، بر همان حالت زنده می‌گردد. info
التفاسير:

external-link copy
56 : 30

وَقَالَ الَّذِیْنَ اُوْتُوا الْعِلْمَ وَالْاِیْمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِیْ كِتٰبِ اللّٰهِ اِلٰى یَوْمِ الْبَعْثِ ؗ— فَهٰذَا یَوْمُ الْبَعْثِ وَلٰكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُوْنَ ۟

﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ وَٱلۡإِيمَٰنَ﴾ و کسانی که خداوند به آنان علم و ایمان عطا نمود، و دانستن حق و برخورداری از ایمان که مستلزم ترجیح دادن حق است، تبدیل به صفت آنها شد. پس چون حق را می‌دانند و آن را برمی‌گزینند، باید سخنشان مطابق با واقعیت و مناسب با حالات آنها باشد. بنابراین سخن حق را گفته و می‌گویند: ﴿لَقَدۡ لَبِثۡتُمۡ فِي كِتَٰبِ ٱللَّهِ﴾ شما بدان اندازه که خداوند در قضا و تقدیر خویش و در حکم خود برایتان مقدر نموده بود، تا روز رستاخیز ماندگار شدید؛ یعنی خداوند به شما عمری داد که هر کس بخواهد پند پذیرد، در آن پند می‌گیرد، تا اینکه رستاخیز آمد و شما در این وضعیت قرار گرفتید. ﴿فَهَٰذَا يَوۡمُ ٱلۡبَعۡثِ وَلَٰكِنَّكُمۡ كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ﴾ و این روز رستاخیز است ولی شما نمی‌دانستید. بنابراین در این دنیا، آخرت را انکار کردید؛ و اکنون منکر این واقعیت هستید که به اندازه‌ای در دنیا مانده‌اید که بتوانید در آن مدت توبه کنید، و به سوی خدا برگردید. پس جهالت همواره شعارتان بود؛ و آثار جهالت که عبارت از تکذیب و زیانمندی است، پوشش و لباستان می‌باشد. info
التفاسير:

external-link copy
57 : 30

فَیَوْمَىِٕذٍ لَّا یَنْفَعُ الَّذِیْنَ ظَلَمُوْا مَعْذِرَتُهُمْ وَلَا هُمْ یُسْتَعْتَبُوْنَ ۟

﴿فَيَوۡمَئِذٖ لَّا يَنفَعُ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مَعۡذِرَتُهُمۡ﴾ پس اگر دروغ بگویند و اظهار دارند که حجت بر آنها اتمام نشده است یا نتوانسته‌اند ایمان بیاورند، با گواهی دادن اهل علم و ایمان، و گواهی دادن پوست و دست و پاهایشان، دروغ آنها آشکار می‌گردد. و اگر عذر بخواهند و بگویند ما را به دنیا باز گردانید تا گناهان گذشته را جبران کنیم، درخواست‌شان اجابت نمی‌شود؛ چون وقت عذرخواهی تمام شده است. پس عذر خواهی آنان پذیرفته نمی‌شود. ﴿وَلَا هُمۡ يُسۡتَعۡتَبُونَ﴾ و نه برای آنها جلب رضایت می‌شود، و آنان همواره مورد سرزنش هستند. info
التفاسير:

external-link copy
58 : 30

وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِیْ هٰذَا الْقُرْاٰنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ ؕ— وَلَىِٕنْ جِئْتَهُمْ بِاٰیَةٍ لَّیَقُوْلَنَّ الَّذِیْنَ كَفَرُوْۤا اِنْ اَنْتُمْ اِلَّا مُبْطِلُوْنَ ۟

﴿وَلَقَدۡ ضَرَبۡنَا لِلنَّاسِ فِي هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن كُلِّ مَثَلٖ﴾ و از آنجا که به مردم لطف و مرحمت و توجه داشته‌ایم، هرگونه مثالی را در قرآن برای آنها بیان کرده‌ایم؛ مثال‌هایی که حقایق را روشن می‌کنند، و به وسیلۀ آن امور شناخته می‌شود، و حجت‌تمام می‌گردد. این حقیقت در مورد همۀ مثال‌هایی که خداوند برای نزدیک کردن امور معقول با امور محسوس، و خبر دادن از آنچه اتفاق خواهد افتاد، و روشن کردن حقیقت آن، صدق پیدا می‌کند. از آن جمله اینکه خداوند در اینجا، روز قیامت و حالت گناهکاران و شدت حسرت خوردنشان و اینکه عذری از آنها پذیرفته نمی‌شود به تصویر کشیده است. اما کافران ستمکار جز مخالفت با حقِ روشن راهی بر نگزیدند. بنابراین فرمود: ﴿وَلَئِن جِئۡتَهُم بِ‍َٔايَةٖ﴾ و اگر برایشان نشانه‌ای بیاوری که بر صحت و درستی آنچه آورده‌ای دلالت نماید، ﴿لَّيَقُولَنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا مُبۡطِلُونَ﴾ کافران می‌گویند شما بر باطل هستید؛ یعنی آنها حق را باطل به حساب می‌آورند. نپذیرفتن حق، از کفرورزی و جسارت آنها سرچشمه می‌گیرد؛ و چون خداوند بر دل‌هایشان مهر زده و بیش از حد نادان هستند، حق را انکار ‌کرده و می‌گویند باطل است. info
التفاسير:

external-link copy
59 : 30

كَذٰلِكَ یَطْبَعُ اللّٰهُ عَلٰى قُلُوْبِ الَّذِیْنَ لَا یَعْلَمُوْنَ ۟

از این رو فرمود: ﴿كَذَٰلِكَ يَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَ﴾ این گونه خداوند بر دل‌های کسانی که نمی‌دانند مهر می‌نهد. پس هیچ خیری وارد دل‌هایشان نمی‌شود، و حقیقت اشیا را درک نمی‌کند، بلکه حق را باطل و باطل را حق می‌بینند. info
التفاسير:

external-link copy
60 : 30

فَاصْبِرْ اِنَّ وَعْدَ اللّٰهِ حَقٌّ وَّلَا یَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِیْنَ لَا یُوْقِنُوْنَ ۟۠

﴿فَٱصۡبِرۡ﴾ پس برآنچه که بدان فرمان یافته‌ای، و بر دعوت کردن آنها به سوی خدا شکیبایی داشته باش؛ و اگر با رویگردانی آنها مواجه شدی، نباید رویگردانی آنها تو را از کارت باز بدارد، ﴿إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ﴾ همانا وعدۀ خدا حق است و هیچ شکی در آن نیست. یقین داشتن به اینکه وعدۀ خدا حق است، انسان‌را بر صبر کردن وشکیبایی ورزیدن یاری می‌نماید؛ زیرا بنده هرگاه بداند که عملش ضایع نخواهد شد بلکه آن را به طور کامل خواهد یافت، تحمل سختی‌هایی که می‌بیند برایش آسان خواهد شد، و تحمل دشواری‌ها برایش آسان می‌گردد؛ و هر چقدر تلاش نماید، آن را کم می‌پندارد. ﴿وَلَا يَسۡتَخِفَّنَّكَ ٱلَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ﴾ و بپرهیز از اینکه کسانی که یقین ندارند و ایمانشان ضعیف و یقینشان کم است، تو را به خشم و ناراحتی و سبکسری وا دارند؛ زیرا اگر از آنها پرهیز نکنی، تو را به خشم و ناراحتی وامی‌دارند، و باعث می‌شوند تا بر اوامر و نواهی پایدار نباشی. و خواسته‌های نفس، آنها را بر این کار کمک می‌کند، و در صدد آن بر خواهند آمد که همانند آنها باشی. این بیانگر آن است هر مؤمنی که یقین و عقل درستی داشته باشد، صبر و شکیبایی ورزیدن برایش آسان خواهد بود. و هرکس که یقین او ضعیف باشد، خردش اندک خواهد بود. پس اولی مانند مغز، و دوّمی مانند پوست است. info
التفاسير: