আল-কোৰআনুল কাৰীমৰ অৰ্থানুবাদ - পাৰ্চী অনুবাদ - তাফছীৰ ছা'দী

পৃষ্ঠা নং:close

external-link copy
46 : 29

وَلَا تُجَادِلُوْۤا اَهْلَ الْكِتٰبِ اِلَّا بِالَّتِیْ هِیَ اَحْسَنُ ؗ— اِلَّا الَّذِیْنَ ظَلَمُوْا مِنْهُمْ وَقُوْلُوْۤا اٰمَنَّا بِالَّذِیْۤ اُنْزِلَ اِلَیْنَا وَاُنْزِلَ اِلَیْكُمْ وَاِلٰهُنَا وَاِلٰهُكُمْ وَاحِدٌ وَّنَحْنُ لَهٗ مُسْلِمُوْنَ ۟

خداوند از مجادلۀ بدون بینش و یا بدون قاعدۀ پسندیده با اهل کتاب نهی کرده است و می‌فرماید: با روشی که بهتر است و با اخلاق خوب و سخن نرم و دعوت دادن به حق و زیبا ارائه کردن دعوت و رد نمودن باطل و نشان دادن زشتی آن بحث و گفتگو کنید؛ و نباید منظور از مجادله، شکست دادن محض و برتری یافتن باشد؛ بلکه باید منظور از آن، بیان حق و هدایت خلق باشد. ﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ﴾ مگر آن کسانی از اهل کتاب که ستم کردند؛ و از حالت مجادله کننده مشخص شود که او اراده‌ای برای پذیرفتن حق ندارد و تنها به قصد آشوبگری و شکست دادن مجادله می‌نماید؛ پس مجادله با چنین کسی فایده‌ای ندارد. ﴿وَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱلَّذِيٓ أُنزِلَ إِلَيۡنَا وَأُنزِلَ إِلَيۡكُمۡ وَإِلَٰهُنَا وَإِلَٰهُكُمۡ وَٰحِدٞ﴾ و بگویید به آنچه بر ما و شما نازل شده است، ایمان آورده‌ایم؛ و معبود ما و معبود شما یکی است؛ یعنی مجادلۀ شما با اهل کتاب، باید بر اساس ایمان داشتن به آنچه بر شما و بر آنها نازل شده و بر اساس ایمان به پیامبرتان و پیامبر آنها و بر مبنای توحید خدا استوار باشد. و مناظرۀ شما با آنها نباید باعث انتقاد و خرده‌گیری از کتاب‌های الهی یا خرده‌گیری از یکی از پیامبران شود، آن گونه که جاهل به هنگام مناظره با طرف خود می‌نماید و از همۀ آنچه که دارد -خواه حق باشد یا باطل- خرده می‌گیرد. پس این ظلم است و از دایرۀ آداب مناظره خارج می‌باشد؛ زیرا باید سخن و باور باطل و پوچِ مجادله کننده رد گردد و حقی که نزد اوست پذیرفته شود؛ و نباید حق به خاطر گوینده‌اش -گرچه کافر باشد- رد شود. مناظره با اهل کتاب با این طریق، آنها را به اعتراف به قرآن و پیامبر ملزم می‌گرداند؛ زیرا وقتی که دربارۀ اصول دین و آنچه که پیامبران و کتاب‌ها بر آن اتفاق دارند سخن گفته شود و حقایق آن برای دو طرف مناظره ‌کننده ثابت گردد؛ حقایقی که کتاب‌ها و پیامبران گذشته و قرآن و محمد صلی الله علیه وسلم آن را بیان نموده و از آن خبر داده‌اند، از این لازم می‌آید که همۀ کتاب‌ها و پیامبران تصدیق شوند؛ و این از ویژگی‌های اسلام است. اما اگر کسی بگوید: به آنچه فلان کتاب بر آن دلالت می‌نماید، ایمان می‌آورم؛ نه به آنچه که فلان کتاب می‌گوید، در حالی که آن حقی است که کتابِ پیش از خود را تصدیق می‌نماید، چنین کاری ستم و هوا پرستی است. و او با چنین کاری گفتۀ خویش را تکذیب می‌کند، چون وقتی او قرآن را ـ که کتاب‌های پیش از خود را تایید می‌کند ـ دروغ ‌انگارد، در حقیقت آنچه را که گمان می‌برد به آن ایمان دارد، تکذیب می‌نماید. نیز هرآنچه که نبوت یکی از پیامبران را ثابت ‌نماید، بر نبوت محمد صلی الله علیه وسلم دلالت می‌کند؛ و هر شبهه‌ای که بر نبوت محمد صلی الله علیه وسلم وارد گردد، همان شبهه یا بزرگ‌تر از آن در مورد نبوت غیر از محمد وارد می‌شود. پس وقتی باطل بودن این شبهه در مورد یکی از پیامبران ثابت شد، باطل بودن آن در حق پیامبر صلی الله علیه وسلم بسیار روشن‌تر است. ﴿وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ﴾ و ما تسلیم و منقاد فرمان او هستیم؛ و هرکس به خدا ایمان آورد و او را معبود خود قرار دهد و به همۀ کتاب‌ها و پیامبرانش ایمان آورد و فرمانبردار خدا باشد و از پیامبرانش پیروی کند، او خوشبخت و سعادتمند است؛ و هرکس از این راه منحرف شود، بدبخت و گمراه است. info
التفاسير:

external-link copy
47 : 29

وَكَذٰلِكَ اَنْزَلْنَاۤ اِلَیْكَ الْكِتٰبَ ؕ— فَالَّذِیْنَ اٰتَیْنٰهُمُ الْكِتٰبَ یُؤْمِنُوْنَ بِهٖ ۚ— وَمِنْ هٰۤؤُلَآءِ مَنْ یُّؤْمِنُ بِهٖ ؕ— وَمَا یَجْحَدُ بِاٰیٰتِنَاۤ اِلَّا الْكٰفِرُوْنَ ۟

﴿وَكَذَٰلِكَ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ﴾ و همچنین ای محمد! این کتاب بزرگ را که هر خبر بزرگی را بیان می‌دارد و به هر اخلاق خوب و امر نیکی فرا می‌خواند و کتاب‌های گذشته را تصدیق می‌نماید و پیامبران گذشته از آن خبر داده‌اند، بر تو فرو فرستادیم. ﴿فَٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ﴾ و کسانی که به آنان کتاب داده‌ایم، قرآن را به گونۀ شایسته شناختند و کینه و هوی‌پرستی در باور آنها رخنه نکرد. ﴿يُؤۡمِنُونَ بِهِۦ﴾ به قرآن ایمان می‌آورند، چون آنها با توجه به آنچه که نزدشان است، و مژده‌هایی که در کتاب‌های‏شان مبنی بر صحت این کتاب آمده، و به سبب معیارهایی که برای شناخت خوب و بد و راست و دروغ در اختیار دارند، به راست بودن آن یقین کردند. ﴿وَمِنۡ هَٰٓؤُلَآءِ مَن يُؤۡمِنُ بِهِۦ﴾ و از میان اینان کسانی هستند که از روی بینش و آگاهی به آن ایمان می‌آورند، نه از روی ترس و امید. ﴿وَمَا يَجۡحَدُ بِ‍َٔايَٰتِنَآ إِلَّا ٱلۡكَٰفِرُونَ﴾ و آیات ما را جز کافران انکار نمی‌کنند؛ همان کسانی که به انکار حق و مخالفت با آن عادت کرده‏اند. و این محصور ساختن کسانی است که به او کفر می‌ورزند؛ و اینکه هیچ یک از آنها به قصد پیروی کردن از حق، آن را انکار نکرده‌اند؛ زیرا هر کس قصد و ارادۀ درستی داشته باشد، باید به آن ایمان بیاورد؛ چون در آن نشانه‌هایی است که هر فرد عاقل به آن ایمان می‌آورد، و هرکس که با قلبی بیدار به آن گوش فرا دهد، آن را می‌پذیرد. info
التفاسير:

external-link copy
48 : 29

وَمَا كُنْتَ تَتْلُوْا مِنْ قَبْلِهٖ مِنْ كِتٰبٍ وَّلَا تَخُطُّهٗ بِیَمِیْنِكَ اِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُوْنَ ۟

و از جمله چیزهایی که بر صحت و درستی قرآن دلالت می‌نماید، این است که این پیامبر امین قرآن را آورده است؛ کسی که قومش، صداقت و امانتداری و رفت و آمدها و سایر حالات او را می‌دانستند و نمی‌توانست با دست خود چیزی را بنویسد، بلکه اگر چیزی هم نوشته می‌شد، نمی‌توانست آن را بخواند. پس با چنین وضعیتی این قرآن را آورده است و این روشن‌ترین دلیل است مبنی بر اینکه قرآن از جانب خداوند توانا و ستوده است و در این هیچ شک و تردیدی نیست. بنابراین فرمود: ﴿وَمَا كُنتَ تَتۡلُواْ مِن قَبۡلِهِۦ مِن كِتَٰبٖ وَلَا تَخُطُّهُۥ بِيَمِينِكَۖ إِذٗا لَّٱرۡتَابَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ﴾ و تو پیش از نزول قرآن کتابی را نمی‌خواندی و با دست خود چیزی را نمی‌نوشتی، که اگر چنین می‌شد و کتاب می‌خواندی و چیزی می‌نوشتی، باطل‌گرایان به شک و تردید می‌افتادند و می‌گفتند: آنچه را می‌گوید از کتاب‌های گذشته یاد گرفته، یا از آن کتاب‌ها رونویسی نموده است. خداوند بر قلب تو کتاب بزرگی نازل کرده است که به وسیلۀ آن، افراد فصیح و بليغ و آنانی را که دشمنان سرسخت تو بودند، به مبارزه طلبیدی تا مانند قرآن یا یک سوره مانند آن را بیاورند. پس آنها کاملاً از انجام چنین کاری درماندند، و به فصاحت و شیوایی قرآن و اینکه سخن هیچ انسانی نمی‌تواند به این مرتبه [از فصاحت و بلاغت] برسد، کاملاً واقف بودند، به همین خاطر مخالفت و مبارزۀ با قرآن به قلب‏شان هم خطور نمی‌کرد. info
التفاسير:

external-link copy
49 : 29

بَلْ هُوَ اٰیٰتٌۢ بَیِّنٰتٌ فِیْ صُدُوْرِ الَّذِیْنَ اُوْتُوا الْعِلْمَ ؕ— وَمَا یَجْحَدُ بِاٰیٰتِنَاۤ اِلَّا الظّٰلِمُوْنَ ۟

بنابراین فرمود: ﴿بَلۡ هُوَ ءَايَٰتُۢ بَيِّنَٰتٞ فِي صُدُورِ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَۚ وَمَا يَجۡحَدُ بِ‍َٔايَٰتِنَآ إِلَّا ٱلظَّٰلِمُونَ﴾ بلکه این قرآن آیات روشنی است که [بر هیچ انسان خردمندی] پوشیده نیست، [و] در سینه‌های دانش یافتگان است؛ و آنها سران مردم و افراد عاقل، کامل و خردمندان‏شان هستند. پس وقتی این قرآن، آیات روشنی در سینۀ چنین افرادی است، مخالفت دیگران زیانی نمی‌رساند و انکارشان جز ستم در حق خویش چیزی نیست. بنابراین فرمود: ﴿وَمَا يَجۡحَدُ بِ‍َٔايَٰتِنَآ إِلَّا ٱلظَّٰلِمُونَ﴾ و آیات ما را جز ستمگران انکار نمی‌کنند، چون آیات قرآن را جز فرد جاهل و نادان انکار نمی‌کند؛ نادانی که بدون آگاهی و دانش سخن می‌گوید و از اهل علم و یا کسی که توانایی شناخت حقیقت را دارد، پیروی نمی‌کند. یا کسی قرآن را انکار می‌کند که خود را به نادانی می‌زند، و علی رغم اینکه می‌داند آن حق است و راست بودن آن را می‌داند، با آن مخالفت می‌نماید. info
التفاسير:

external-link copy
50 : 29

وَقَالُوْا لَوْلَاۤ اُنْزِلَ عَلَیْهِ اٰیٰتٌ مِّنْ رَّبِّهٖ ؕ— قُلْ اِنَّمَا الْاٰیٰتُ عِنْدَ اللّٰهِ ؕ— وَاِنَّمَاۤ اَنَا نَذِیْرٌ مُّبِیْنٌ ۟

ستمگران تکذیب کننده، بر پیامبر و بر آنچه او آورده بود، اعتراض کردند؛ و معجزاتی را پیشنهاد نمودند و گفتند آنها را برای‏مان بیاور. آن‌گونه که خداوند دربارۀ آنها فرموده است: ﴿وَقَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَكَ حَتَّىٰ تَفۡجُرَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَرۡضِ يَنۢبُوعًا﴾ [الإسراء: 9] و گفتند: «هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم مگر اینکه از زمین برای ما چشمه‌ای بجوشانی.» در حالی که تعیین معجزات، به دست آنها و پیامبر صلی الله علیه وسلم نیست؛ چرا که این کار یک نوع مشارکت و همراهی با خداوند در تدبیر کارها محسوب می‌شود، خداوند در انجام کارها یگانه است و هیچ کس در این زمینه اختیاری ندارد. بنابراین فرمود: ﴿قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡأٓيَٰتُ عِندَ ٱللَّهِ﴾ بگو: معجزات تنها نزد خداوند هستند؛ و اگر بخواهد آنها را نازل می‌نماید و اگر بخواهد آن را نمی‌آورد. ﴿وَإِنَّمَآ أَنَا۠ نَذِيرٞ مُّبِينٌ﴾ و من فقط بیم دهنده‌ای آشکار هستم و مقامی بالاتر از این ندارم. و اگر هدف شما روشن شدن حق از باطل است، بدانید که این مهم به طرق گوناگون حاصل گردیده است. بنابراین پیشنهاد معجزات مشخص و معینی، ستم و ظلم و تکبر در برابر خدا و حق است. و اگر فرض شود که این معجزات نازل شوند، و آنها این گونه در دل داشته باشند که جز با این معجزات ایمان نمی‌آورند، ایمان‏شان ایمان حقیقی نیست، بلکه چیزی است که طبق خواسته‌های آنان انجام شده است؛ بنابراین آنها ایمان می‌آورند اما نه به این خاطر که آن حق است، بلکه به خاطر آن معجزات ایمان می‌آورند. پس به فرض اینکه معجزات فرو فرستاده شوند، در فرو فرستاده شدن آن فایده‌ای نیست. info
التفاسير:

external-link copy
51 : 29

اَوَلَمْ یَكْفِهِمْ اَنَّاۤ اَنْزَلْنَا عَلَیْكَ الْكِتٰبَ یُتْلٰی عَلَیْهِمْ ؕ— اِنَّ فِیْ ذٰلِكَ لَرَحْمَةً وَّذِكْرٰی لِقَوْمٍ یُّؤْمِنُوْنَ ۟۠

و از آنجا که هدف بیان حق بود، خداوند طریق آن را بیان کرد و فرمود: ﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِهِمۡ﴾ آیا برای اینکه آنها به راستگو بودن تو و راست بودن آنچه که آورده‌ای پی ببرند، این کافی و بسنده نیست که ﴿أَنَّآ أَنزَلۡنَا عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ يُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ﴾ ما کتاب را بر تو نازل کرده‌ایم که بر آنها خوانده می‌شود؟! کلام مختصر و جامعی که در آن نشانه‌های روشن و آشکار زیادی هست! و همان‌طور که قبلاً بیان شد، پیامبر بی‌سوادی که خواندن و نوشتن را بلد نیست، آن را آورده است و این بزرگ‌ترین دلیل بر صحت و راست بودن آن است. سپس ناتوان بودن آنها از مبارزه با قرآن، نشانۀ دیگری بر حقانیت آن است. و قرآن آشکارا بر آنها خوانده می‌شود و از جانب خداست و پیامبر در زمانی که یاورانش اندک و مخالفان و دشمنانش زیاد بودند، آن را اظهار نمود؛ و اندک بودن یاوران و زیاد بودن دشمنانش، او را از آشکار کردن قرآن باز نداشت، بلکه به صورت علنی در میان مردم اعلام کرد که این سخن پروردگارم می‌باشد؛ و آیا کسی توان مقابله با آن را دارد؛ و آیا کسی می‌تواند سخنی مانند آن بیاورد؟! پس این دلیلی بر راست بودن قرآن است. و قرآن کتاب‌های گذشته را تصدیق کرده و مطالب آنها را تصحیح نموده است، و تحریف و تغییری که در آنها صورت گرفته، بیان کرده است. این نیز دلیلی دیگر بر حقانیت قرآن می‌باشد. و قرآن در امر و نهی خود، به راه راست هدایت می‌نماید؛ و این دلیلی بر حق و راست بودن آن است. بنابراین قرآن به هیچ چیزی دستور نداده است که عقل بگوید کاش به آن فرمان نمی‌داد. و از هیچ چیزی نهی نکرده است که عقل بگوید کاش از آن نهی نمی‌کرد. بلکه امر و نهی قرآن، مطابق با عدالت و دادگری و حکمت و عقل صاحبان بینش و خرد است. نیز رهنمودها و احکام قرآن، همگام با زمان و مکان حرکت می‌کند، به گونه‌ای که در هیچ زمان و مکانی جز با احکام قرآن کارها بهبود نمی‌یابد. این نیز دلیلی است بر اینکه قرآن حق، و از جانب خداست. پس همۀ این موارد برای کسی که بخواهد حق را تصدیق نماید، و در پی یافتن آن برآید، کافی است؛ و خداوند کسی را که به قرآن بسنده نکند، به مرادش نرساند، و هرکس را که قرآن شفا بخش او نیست خداوند شفایش ندهد؛ و هرکس به وسیلۀ قرآن هدایت شود، و قرآن برایش بسنده باشد، این برای او مایۀ خیر و رحمت است. از این رو فرمود: ﴿إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَرَحۡمَةٗ وَذِكۡرَىٰ لِقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ﴾ بی‌گمان، در این برای گروهی که باور می‌دارند، رحمت و پندی هست. چون به وسیلۀ قرآن، علم فراوان و خیر زیاد به دست می‌آید، و دل‌ها و ارواح پاکیزه می‌گردند، و باورها و عقاید پاک می‌شوند، و اخلاق کامل می‌گردد؛ و در سایۀ چنین رحمتی، می‌توان به فتوحات الهی و اسرار ربانی دست یافت. info
التفاسير:

external-link copy
52 : 29

قُلْ كَفٰی بِاللّٰهِ بَیْنِیْ وَبَیْنَكُمْ شَهِیْدًا ۚ— یَعْلَمُ مَا فِی السَّمٰوٰتِ وَالْاَرْضِ ؕ— وَالَّذِیْنَ اٰمَنُوْا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوْا بِاللّٰهِ ۙ— اُولٰٓىِٕكَ هُمُ الْخٰسِرُوْنَ ۟

﴿قُلۡ كَفَىٰ بِٱللَّهِ بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡ شَهِيدٗا﴾ بگو: همین بس که خدا میان من و شما گواه است، من او را گواه گرفته‌ام که اگر دروغگو باشم، عذابی بر من فرود آورد که مایۀ عبرت شما باشد؛ و اگر او مرا یاری ‌کند و کارها را بر من آسان ‌گرداند، باید این شهادت و گواهی بزرگ خداوند، شما را کافی باشد. بنابراین اگر در دل‌های‏تان چنین است که گواهی او ـ و شما آن را نشنیده و ندیده‌اید ـ به عنوان دلیل کافی نیست، پس او ﴿يَعۡلَمُ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾ آنچه را در آسمان‌ها و زمین است، می‌داند. از جمله چیزهایی که خداوند آن را می‌داند، حالت و سخن من و شماست. پس من به دروغ، چیزهایی به او نسبت نمی‌دهم؛ زیرا او می‌داند و بر کیفر دادن من توانایی دارد. و اگر دروغ بگویم و آن‌را به او نسبت دهم و مرا کیفر ندهد، این نقصی در آگاهی و توانایی و حکمت او خواهد بود. آن‌گونه که فرموده است: ﴿وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَيۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِيلِ * لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡيَمِينِ * ثُمَّ لَقَطَعۡنَا مِنۡهُ ٱلۡوَتِينَ﴾ [الحاقة: 44-46] «و اگر برخی سخن‌های دروغ را به ما نسبت می‌داد، او را می‌گرفتیم و رگ‌های گردنش را قطع می‌نمودیم». ﴿وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِٱلۡبَٰطِلِ وَكَفَرُواْ بِٱللَّهِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ﴾ و کسانی که به باطل ایمان آوردند و به خدا کفر ورزیدند، اینانند که زیانکارند؛ چون آنها ایمان آوردن به خدا و فرشتگان و کتاب‌ها و پیامبران و روز قیامت و نعمت پایدار و جاودان را از دست داده‌اند، و به‌جای برخورداری از حق و [راهِ] صحیح، هر امر باطل قبیحی بهرۀ آنها گردیده، و به عوض نعمت و آسایش، عذاب دردناکی عایدشان شده است. پس آنان در روز قیامت، خود و خانواده‌های‏شان را از دست می‌دهند. info
التفاسير: