আল-কোৰআনুল কাৰীমৰ অৰ্থানুবাদ - পাৰ্চী অনুবাদ - তাফছীৰ ছা'দী

نور

external-link copy
1 : 24

سُوْرَةٌ اَنْزَلْنٰهَا وَفَرَضْنٰهَا وَاَنْزَلْنَا فِیْهَاۤ اٰیٰتٍۢ بَیِّنٰتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُوْنَ ۟

﴿سُورَةٌ﴾ یعنی این سوره‌ای مهم و گرانقدر است و ﴿أَنزَلۡنَٰهَا﴾ از آنجا که نسبت به بندگان خود مهربان هستیم، آن را نازل کرده، و از شر هرشیطانی محافظت کرده، ﴿وَفَرَضۡنَٰهَا﴾ و حدود و شهادات و غیره را در آن معین و مشخص نموده‌ایم. ﴿وَأَنزَلۡنَا فِيهَآ ءَايَٰتِۢ بَيِّنَٰتٖ﴾ و آیه‌های روشنی را در آن فرو فرستاده‌ایم؛ یعنی احکامی بزرگ، و اوامر بازدارنده، و حکمت‌های بزرگی را در آن نازل نموده‌ایم. ﴿لَّعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ﴾ تا با چیزهایی که به شما می‌آموزیم، یادآور شوید و پند گیرید. سپس به بیان این احکام که به آنها اشاره شد، پرداخت و فرمود: info
التفاسير:

external-link copy
2 : 24

اَلزَّانِیَةُ وَالزَّانِیْ فَاجْلِدُوْا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۪— وَّلَا تَاْخُذْكُمْ بِهِمَا رَاْفَةٌ فِیْ دِیْنِ اللّٰهِ اِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُوْنَ بِاللّٰهِ وَالْیَوْمِ الْاٰخِرِ ۚ— وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَآىِٕفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِیْنَ ۟

این حکم در مورد زن و مرد زناکاری است که مجرد باشند، و در صورتِ ارتکاب زنا به هر یک صد تازیانه زده می‌شود. و اما زن و مرد زناکار که متأهل باشند، سنت صحیح و مشهور دلالت می‌نماید که مجازات آنان سنگسار است. و خداوند نهی نموده که در اجرای قوانین دین در مورد آنان دلسوزی کنیم، و نسبت به آنان رحم و رأفت داشته باشیم، و این دلسوزی و مهربانی ما را از اجرای حد و قانون بر آنان باز بدارد، خواه رأفت و دلسوزی طبیعی باشد و یا به‌خاطر خویشاوندی و دوستی و غیره باشد. و ایمان موجب می‌شود تا این دلسوزی و مهربانی که مانع اجرای قانون خدا می‌گردد، منتفی شود؛ و دلسوزی حقیقی نسبت به فرد زناکار، این است که قانون خدا بر او اجرا شود، پس ما گرچه نسبت به او دلسوزی می‌کنیم که چرا به چنین سرنوشتی گرفتار شده است، اما نباید در راستای اجرای حد بر او برایش دلسوزی کنیم؛ و خداوند دستور داده تا به ‌هنگام عذاب زناکار، گروهی از مؤمنان حضور داشته باشند، و این کار باید در مَلأ عام انجام بگیرد، و به سبب آن زناکار رسوا شود، و دیگران نیز عبرت گرفته و باز آیند، و تا مردم اجرای قانون خدا را به صورت عملی مشاهده کنند؛ زیرا مشاهدۀ عملی احکام شریعت، آگاهی و دانش را تقویت می‌نماید، و برای همیشه در ذهن جای می‌گیرد، و روش صحیح انجام کار آموزش داده می‌شود. پس نه ‌چیزی بر آن اضافه ‌شده، و نه از اندازه‌اش کاسته می‌گردد. info
التفاسير:

external-link copy
3 : 24

اَلزَّانِیْ لَا یَنْكِحُ اِلَّا زَانِیَةً اَوْ مُشْرِكَةً ؗ— وَّالزَّانِیَةُ لَا یَنْكِحُهَاۤ اِلَّا زَانٍ اَوْ مُشْرِكٌ ۚ— وَحُرِّمَ ذٰلِكَ عَلَی الْمُؤْمِنِیْنَ ۟

﴿ٱلزَّانِي لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً﴾ در اینجا زشتی زنا بیان ‌شده است، و اینکه زنا، آبروی زناکار را مخدوش و آلوده می‌نماید، و حیثیت هر کس را که با زناکار همراهی نماید و با وی اختلاط داشته باشد، نیز خدشه دار و معیوب می‌سازد، طوری که دیگر گناهان چنین نیستند. خداوند خبر داده که مرد زناکار حق ندارد جز با زنی زناکار که وضعیتی مانند او دارد، یا با زنی مشرک که به رستاخیز و جزا و پاداش ایمان ندارد و پایبند دستور خدانیست، ازدواج کند. و زن زناکار نیز جز با مرد زناپیشه و یا با مرد مشرک ازدواج نمی‌کند، ﴿وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾ و برمؤمنان حرام شده که با زنی زناکار یا مردی زناکار ازدواج نمایند. معنی آیه این است، هر زن و مردی که به زناکاری متصف باشند و از آن توبه نکنند، و کسی برای ازدواج با آنان اقدام ‌نماید، با اینکه خداوند ازدواج با فرد زناکار را حرام نموده است، از دو حال خالی نیست: یا اینکه به حکم و دستور خدا و پیامبرش پایبند نیست، پس چنین کسی جز مشرک نمی‌تواند باشد؛ و یا اینکه به حکم و دستورخدا و پیامبرش پایبند است، اما با اینکه می‌داند او زناکاراست، اقدام به ازدواج با او می‌نماید، پس چنین ازدواجی زنا شمرده می‌شود و ازدواج کننده زناکار می‌باشد. پس اگر به طور حقیقی به خدا ایمان داشت، اقدام به چنین کاری نمی‌کرد. و این به طور صریح بر حرام بودن ازدواج با زن زناکار دلالت می‌نماید، مگر اینکه توبه نماید. و همچنین ازدواج با مرد زناکار حرام می‌باشد مگر اینکه توبه نماید؛ زیرا نزدیکی و همراهی زن و شوهر، از مهم‌ترین نزدیکی و آمیختن‌ها می‌باشد. و خداوند متعال فرموده است: ﴿ٱحۡشُرُواْ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ وَأَزۡوَٰجَهُمۡ وَمَا كَانُواْ يَعۡبُدُونَ﴾ ستمگران و همسرانشان را گرد بیاورید؛ یعنی همراهان و رفیقانشان را. پس خداوند ازدواج با زناکار را حرام نموده است، چون در آن شر بزرگی وجود دارد، و نشانۀ بی‌غیرتی، و باعث منسوب شدن فرزندانی به شوهر می‌شود که در حقیقت متعلق به او نیستند. مرد زناکار با زنان دیگر مشغول است و به پاکدامنی زنِ خود فکر نمی‌کند، و این دلیل برای حرام بودن ازدواج با زناکار کافی می‌باشد. و نیز بیانگر آن است که فردِ زناکار، مؤمن نیست، چنانکه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است: «زناکار وقتی که زنا می‌کند، مؤمن نیست.»پس او گرچه مشرک نباشد، اما اسم مدح که همان ایمان مطلق است، بر او اطلاق نمی‌شود. info
التفاسير:

external-link copy
4 : 24

وَالَّذِیْنَ یَرْمُوْنَ الْمُحْصَنٰتِ ثُمَّ لَمْ یَاْتُوْا بِاَرْبَعَةِ شُهَدَآءَ فَاجْلِدُوْهُمْ ثَمٰنِیْنَ جَلْدَةً وَّلَا تَقْبَلُوْا لَهُمْ شَهَادَةً اَبَدًا ۚ— وَاُولٰٓىِٕكَ هُمُ الْفٰسِقُوْنَ ۟ۙ

پس از آنکه خداوند گناه زناکار را خیلی بزرگ به ‌حساب آورد، و تازیانه یا سنگسار کردنش را ـ در صورت متأهل بودن ‌ـ واجب قرار داد، و فرمود: نزدیکی و همراهی با زناکار جایز نیست، تا بنده از شر وی درامان باشد، بیان کرد که متهم کردن مردم به زنا، امری بسیار خطرناک است و فرمود: ﴿وَٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ﴾ و کسانی که زنان آزادۀ پاکدامن و همچنین مردان پاکدامن را به زنا متهم می‌کنند، ﴿ثُمَّ لَمۡ يَأۡتُواْ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَ﴾ سپس چهار مردِ عادل که به طور صریح بر آن گواهی دهند -برای اثبات تهمتی که زده‌اند- نمی‌آورند، ﴿فَٱجۡلِدُوهُمۡ ثَمَٰنِينَ جَلۡدَةٗ﴾ با تازیانه و شلاقی متوسط، هشتاد تازیانه به آنان بزنید تا دردمند شوند. و در زدنِ چنین کسانی، آن‌قدر مبالغه نکنید که بمیرند و تلف شوند؛ چون هدف، ادب کردن است نه از بین بردن. و در اینجا مجازات و تهمت زنا مشخص گردیده است، اما به شرط اینکه فردی که متهم واقع شده است، متأهل و مؤمن باشد. اما تهمت زدن به فردی که متأهل نیست، موجب تعزیر می‌باشد. ﴿وَلَا تَقۡبَلُواْ لَهُمۡ شَهَٰدَةً أَبَدٗا﴾ و هرگز گواهی دادن آنان را نپذیرید؛ یعنی آنها سزا و عقوبتی دیگر هم دارند، وآن این است که گواهی دادنِ فرد تهمت زننده، قابل قبول نیست، گرچه به خاطر تهمت زدن، شلاق هم خورده باشد، مگر آنکه توبه نماید. چنانکه بیان خواهد شد. ﴿وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ﴾ و چنین کسانی فاسق‌اند؛ یعنی از فرمان خدا منحرف هستند، و بدی و شرشان فزونی یافته است؛ زیرا دستور خدا و حرمت برادر خود را شکسته، و مردم را به گفتن آنچه که خودش می‌گوید، وادار نموده، و پیوند برادری را که خداوند میان مؤمنان قرار داده است، از بین برده، و زشتی و بدی را در میان مؤمنان اشاعه داده ‌است. و این دلیلی است بر اینکه تهمت زدن، از گناهان کبیره می‌باشد. info
التفاسير:

external-link copy
5 : 24

اِلَّا الَّذِیْنَ تَابُوْا مِنْ بَعْدِ ذٰلِكَ وَاَصْلَحُوْا ۚ— فَاِنَّ اللّٰهَ غَفُوْرٌ رَّحِیْمٌ ۟

﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ﴾ توبه در اینجا به این معنی است که تهمت زننده حرف خود را تکذیب نماید؛ و اقرار کند که او در آنچه گفته است، دروغگو می‌باشد. و بر او واجب است که خودش را تکذیب نماید، گر چه وقوع زنا را به طور یقین بداند، اما نتواند چهار گواه را بیاورد. پس وقتی که تهمت زننده توبه نمود، و عمل خویش را اصلاح کرد، و آن را به نیکوکاری تبدیل نمود، فسق از او دور می‌شود. و همچنین طبق گفتۀ صحیح، گواهی دادن او پذیرفته می‌شود؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است، و هر کس را که توبه نماید و باز گردد، همۀ گناهانش را می‌آمرزد. و تهمت زننده اگر چهار گواه نیاورد، تازیانه زده می‌شود، و این در صورتی است که تهمت زننده شوهر نباشد. پس اگر شوهر، زنش را به زنا متهم کرد، حکم او چنین خواهد بود: info
التفاسير:

external-link copy
6 : 24

وَالَّذِیْنَ یَرْمُوْنَ اَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یَكُنْ لَّهُمْ شُهَدَآءُ اِلَّاۤ اَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ اَحَدِهِمْ اَرْبَعُ شَهٰدٰتٍۢ بِاللّٰهِ ۙ— اِنَّهٗ لَمِنَ الصّٰدِقِیْنَ ۟

گواهی دادن شوهر به اینکه زنش مرتکب زنا شده است، حد قذف را از او دور می‌نماید؛ چون اغلب چنین است که شوهر، زنش را به زنا متهم نمی‌کند؛ زیرا بدنام شدن زن، بد نام شدن شوهر است، مگر اینکه شوهر راستگو باشد. و دلیل دوم اینکه شوهر در این باره حق دارد، و از این می‌ترسد که فرزندانی به او نسبت داده شوند که متعلق به او نیستند، و دیگر حکمت‌هایی که در غیرِ شوهر وجود ندارد. پس فرمود: ﴿وَٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ أَزۡوَٰجَهُمۡ﴾ و آن کسانی که همسران آزادۀ خود [نه کنیزان] را به زنا متهم می‌نمایند، ﴿وَلَمۡ يَكُن لَّهُمۡ شُهَدَآءُ إِلَّآ أَنفُسُهُمۡ﴾ و برای اثباتِ این اتهام، گواهانی جز خودشان ندارند، به این صورت که گواهانی برای اثبات اتهام نیاورند، ﴿فَشَهَٰدَةُ أَحَدِهِمۡ أَرۡبَعُ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ﴾ از آنان خواسته می‌شود که هریک از ایشان، چهار مرتبه به نام خدا سوگند یاد کند که او از راستگویان است. و آن را شهادت نامید، چون به جای شهود می‌باشد. به این صورت که بگوید: خدا را گواه می‌گیرم که من در سخنی که در مورد او زده‌ام، از راستگویانم. info
التفاسير:

external-link copy
7 : 24

وَالْخَامِسَةُ اَنَّ لَعْنَتَ اللّٰهِ عَلَیْهِ اِنْ كَانَ مِنَ الْكٰذِبِیْنَ ۟

﴿وَٱلۡخَٰمِسَةُ أَنَّ لَعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ إِن كَانَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ﴾ و در مرتبۀ پنجم، به شهادتِ مذکور این را اضافه نموده، و گواهی‌ها را مؤکد می‌نماید؛ به این صورت که علیه خودش دعا کند، و خویشتن را لعنت و نفرین کند که اگر دروغگو است، لعنت بر او باد. پس وقتی لعان او کامل شد، حدِ ‌قذف و مجازاتِ تهمت از او ساقط می‌گردد. و از ظاهر آیات چنین به نظر می‌آید که اگر شوهر مردی را نام برد و زن را متهم نمود که با آن مرد زنا کرده است، حقِ آن مرد در حد قذف، به تبع ساقط شدنِ حق زن، ساقط می‌شود. آیا به محض لعان مرد، و انکار زن، حدّ بر او جاری می‌شود، یا زن را زندانی می‌کنند؟ در این مورد علما دو قول دارند؛ یکی از دو قول، بیانگرِ آن است که حد بر او جاری می‌گردد، چون خداوند فرموده است: ﴿وَيَدۡرَؤُاْ عَنۡهَا ٱلۡعَذَابَ﴾ [و عذاب را از زن دور می‌گرداند...] و اگر عذاب که همان حد است با لعان شوهر واجب نمی‌گردید، لعان زن آن را دفع نمی‌کرد، پس حد واجب شده است که لعان زن آن را دفع می‌نماید. info
التفاسير:

external-link copy
8 : 24

وَیَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذَابَ اَنْ تَشْهَدَ اَرْبَعَ شَهٰدٰتٍۢ بِاللّٰهِ ۙ— اِنَّهٗ لَمِنَ الْكٰذِبِیْنَ ۟ۙ

اگر زن در مقابل سوگندهای شوهر، سوگندهایی از همان نوع بخورد، عذاب از وی دفع می‌گردد. ﴿أَن تَشۡهَدَ أَرۡبَعَ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ﴾ چهار بار با سوگند به خدا گواهی بدهد که شوهرش از دروغگویان است. info
التفاسير:

external-link copy
9 : 24

وَالْخَامِسَةَ اَنَّ غَضَبَ اللّٰهِ عَلَیْهَاۤ اِنْ كَانَ مِنَ الصّٰدِقِیْنَ ۟

و در مرتبۀ پنجم، به عنوان تأکید علیه خودش، دعا کند که اگر دروغ بگوید، خشم و نفرین خداوند بر او باد. و چون لعان میان آنها انجام یافت، برای همیشه میان آنان جدایی افکنده می‌شود؛ از هم جدا می‌شوند، و فرزندی كه در موردِ وی لعان صورت گرفته است به پدر تعلق نمی‌گیرد. و ظاهر آیات بر این دلالت می‌نمایند كه به كاربردن این كلمات به هنگام لعان، برای زن و مرد شرط است، و نیز ترتیب در لعان شرط است، و نباید از این كلمات چیزی كم شده و به جای آن چیزی دیگر آورده شود. و لعان به شوهر اختصاص دارد وقتی كه زنش را به زنا متهم نماید، و عكسِ آن درست نیست؛ یعنی اگر زن، شوهرش را به زنا متهم كرد، لعان انجام نمی‌شود؛ و شباهت فرزند درصورت لعان اعتباری ندارد، همان‌طور كه در صورت فراش و همبستری، شباهت بچه به كسی غیر از پدر اعتباری ندارد؛ بلكه شباهت، زمانی اعتبار دارد كه جز آن، دیگر ترجیح دهنده‌ای نباشد. info
التفاسير:

external-link copy
10 : 24

وَلَوْلَا فَضْلُ اللّٰهِ عَلَیْكُمْ وَرَحْمَتُهٗ وَاَنَّ اللّٰهَ تَوَّابٌ حَكِیْمٌ ۟۠

﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ﴾ جوابِ شرط، محذوف است؛ و سیاقِ كلام، بر آن دلالت می‌نماید؛ یعنی اگر بزرگواری و مرحمت خدا شامل حال شما نمی‌شد، و او بس توبه پذیر و حكیم نبود، یكی از دو فرد كه لعان می‌كنند، به دعا و نفرینی كه علیه خود می‌كند، گرفتار می‌شد. و از رحمت و فضل خداوند، این است كه چنین حكم ویژه‌ای را برای زن و شوهر قرار داد، چون به شدت مورد نیاز است. و از رحمت و فضل اوست كه قباحت و زشتیِ زنا، و زشتیِ تهمت زدن را برایتان بیان نمود. و نیز از فضل و مرحمت اوست كه توبه كردن از این گناهان كبیره و غیره را مشروع نموده است. info
التفاسير: